جناب آقاي رييسي مدير مسؤل محترم نشريه پرشور 1357 قسم ميخورم كه بعد از سالهادغدغه ذهني بالاخره تمام حرفاي دلم رو توي نشريه شما پيداكردم.البته من دانشجوي سال اول حقوقم

اما خيلي چيزا رو بيشتر از هم سن وسالاي خودم مي فهمم. همه ميگن چرا اينقدر ذهن خودتو بيخود مشغول ميكني؟اما من نميدونم آيا نگران بودن براي انقلاب ودستاورداي شهدامون واماممون وآقاواينكه بعضي ها قراره چه بلايي سر انقلاب بيارن كار بيخودي هست؟شايد باورتون نشه اماوقتي احساس مي كنم كه يه لطمه اي به يه جايي از بناي انقلاب داره وارد ميشه كاري نميتونم كنم جزاينكه عكس دايي شهيدم رو برميدارمو آروم آروم گريه ميكنم .هميشه بزرگترين آرزوم اين بوده كه بتونم يه كاري واسه انقلاب كنم دروازه هاي شهادت هم كه حسابي تنگ شده نميتونم ازش عبور كنم .خيلي دوست دارم باهاتون تو1357 كار كنم ولي فكر ميكنم كاركردن تو 1357 كار هركسي نباشه ...اميدوارم كه خسته نشده باشين امادغدغه تازه ام اينه كه اگه شمابه اميدخدا فارغ التحصيل بشيدوبريد تكليف 1357 چي ميشه ؟آيا اجازه ميدن كه بازم به كارتون ادامه بديد؟به هر حال از اينكه شما رو ميشناسم وبخصوص اينكه توي ديدار خانوادتون رو هم ملاقات كردم خيلي خوشحالم وهميشه واسه شما امثال شما كه چنين دغدغه هاي متعالي داريد دعا ميكنم شمام منودعاكنيد....افلاكي عضو حقيري از ستاد يادواره شهداي دانشگاه شيراز اسفند1387