سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  هفته نامه دانشجویی روایت 57
بُخل، همنشین خود را خوار می کند و دوری جوینده از خویش را ارجمند می سازد . [امام علی علیه السلام]
درباره ما
هفته نامه دانشجویی روایت 57
مدیر وبلاگ : سیزده 57[244]
نویسندگان وبلاگ :
13 57[2]

سلام .... دانشجویان دانشگاه های شیراز هستیم از اونایی که کشته مرده ی گفتمان انقلاب و حضرت روح الله هستند . سربازان ولایتی هستیم که به زعممون هنوز جمهوری اسلامی اون چیزی که انقلاب اسلامی می خواست نشده ،پس هرجا انحرافی ببینیم فریاد می زنیم ، به عبارت بهتر نقد حاکمان بدون نفی حاکمیت ...... _____________________ _____________________ مدیر مسئول و صاحب امتیاز: محمد حسین رئیسی _____________________ زیر نطر شورای سردبیری و هیئت تحریریه:علی جعفری، مصطفی نمازیان، محمد زارع ،مجتبی ایزدیان _____________________ همکاران: سجاد آزمند، امین رشیدی، غلامعلی سعادت، محمد دژکام _____________________ مدیر وبلاگ: سید حسین مطلبی پور _____________________ پیام کوتاه: 09176343500 ____________________ ایمیل:mag_1357@yahoo.com
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

لوگوی نشریه
هفته نامه دانشجویی روایت 57
بایگانی موضوعی مطالب
اخبار[36] . مقاله[32] . یادداشت هفته[17] . متفرقه[16] . پیام ولایت[7] . معرفی شهید[7] . معرفی کتاب[5] . خاکی تر از خاک[5] . جریانشناسی[4] . خاکی تر از خاک[3] . مطالبات رهبری[2] . متفرقه[ . معرفی کتاب .
بایگانی
پیش شماره
شماره اول
شماره دوم
شماره سوم
شماره چهارم
شماره پنجم
شماره شش
شماره هفتم
شماره هشتم
شماره نهم
شماره دهم
شماره یازدهم
شماره دوازدهم
شماره سیزدهم
شماره چهاردهم
شماره پانزدهم
شماره شانزدهم
شماره هفدهم
شماره هجدهم
شماره نوزدهم
شماره بیستم
شماره بیست و یکم
شماره آخر سیزده پنجاه و هفت
لوگوی دوستان











موسیقی وبلاگ
اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   سیزده 57  

عنوان متن شماره 5/جریانشناسی/سلسله گفتارهایی در باب تاریخ ایران معاصر/مشرو چهارشنبه 87 اسفند 7  ساعت 9:40 صبح

جریان شناسی : سلسله گفتارهایی در باب تاریخ
ایران معاصر

مشروطه ( 2)

در شماره گذشته  سیزده 57 به صورت مقدمه سخنرانی یکی از اساتید محترم و فهیم در حوزه تاریخ
اسلام را [که دستی هم بر تاریخ شناسی معاصر دارد ] آوردیم  و وعده شد که از شماره آینده به صورت موضوعی در
حد وسع خود به تاریخ مشروطه خواهیم پرداخت . مهمترین فراز مطلب ایشان اینگونه بود
:

مشروطه؛ اولین حادثه استثنایی بعد از ورود اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم مسأله‏ای که مورد نظرتان
قرار گرفته، به همان دلایلی که اشاره کردید، بسیار مهم است؛ یعنی مسأله مشروطیت حقیقتاً
درست باز نشده است. بعد از ورود اسلام به ایران، حادثه مشروطیت، یک حادثه‌ی
استثنایی است؛ چون اولین بار بود که هم مردم و هم سلطنت مطلقه و حکومت استبدادی ـ
که در آن، حاکم و پادشاه، کشور را متعلق به خودش می‏دانست و مثل یک ملک شخصی با آن
رفتار می‏کرد ـ این را پذیرفته بودند؛ این در آثار بازمانده‌ی از سلاطین و
حواشی‏شان و از تاریخ‌های ما کاملاً پیداست. مشروطیت، اولین بار این فکر را که
مملکت متعلق به مردم است، مردم هم در اینجا حقی دارند و خواست آنها باید تأثیری
داشته باشد، مطرح کرد. در طول سالهای متمادی، نهضت مشروطیت، اولین حادثه استثنایی
بعد از ورود اسلام است. البته در ورود اسلام هم فضا به کلی تغییر کرد، اما خیلی
زمان نگذشت که مجدداً همان شیوه‏های استبدادیِ گذشته به شکل دیگری در کشور حاکم
شد؛ لیکن مشروطیت این را شکست. بنابراین مشروطیت حادثه بسیار مهمی است.

ما انقلاب اسلامی را که یک حادثه عظیم تاریخیِ
شکننده‌ی خیلی از بنیانهای غلطِ کهنِ باقیمانده بود، دیدیم؛ اما به اهمیت حادثه
مشروطیت توجه نکردیم. یقیناً اگر آن حادثه نبود، ما امروز نمی‏توانستیم چنین کاری
را صورت بدهیم و این انقلاب به وجود نمی‏آمد؛ بنابراین حادثه مشروطیت خیلی مهم
است. "

ناطق این سخنرانی مقام معظم رهبری (مدظله ) بودند
در جمع برخی محققین تاریخ معاصر ؛ که متاسفانه با نظرات علمی و تحلیل های ایشان در
حوزه های مختلف فقط از یک جنبه حکومتی و ولایی نگریسته می شود و نظرات روشنگرانه
ایشان به عنوان یک مفسر قرآن و استاد تاریخ اسلام که در سایر عرصه ها نیز مطالعات
کاربردی داشته اند مغفول مانده است ( که انشاء الله نیروهای انقلاب باید محققانه
در حد وسع خود سایر این جنبه ها را معرفی کنند ) اما در باب مشروطه :

گروه‏هاى اجتماعى فعال در مشروطه را مى‏توان به شش
طیف تقسیم کرد: اول، توده مردم که به طور عمده شامل طبقات متوسط و فقیر شهرى مى‏شدند
و مهم‏ترین بخش آنان را کسبه و بازاریان و اهل حرف و صنعت تشکیل مى‏دادند .

دومین گروه اجتماعى، علما و وعاظ و طلاب بودند که
با توده مردم و بازاریان پیوندى نزدیک داشتند . در میان علما، نقش مراجع ثلاث (آخوند
خراسانى، شیخ عبدالله مازندرانى و میرزا خلیل تهرانى
) بسیار برجسته بود، و وعاظ
بزرگى چون شیخ مهدى سلطان‏المتکلمین و شیخ محمد سلطان‏المحققین نقش مهمى
در برانگیختن مردم داشتند . یکى از انتقادات به تاریخ‏نگارى مشروطه آن است که محققان
به نقش و جایگاه مراجع ثلاث توجه کافى نکرده اند. درحالى‏که این جایگاه به‏ویژه درباره
آخوند خراسانى آن‏قدر برجسته است که مى‏توان از وى در مقام رهبر انقلاب مشروطه یاد کرد .

بعد از پیروزى مشروطه اول، و در جریان مبارزه جدیدى
که علیه محمدعلى شاه آغاز شد، علماى فعال در مشروطه به دو گروه اصلى تقسیم شدند . یک
گروه از خلع محمدعلى شاه دفاع مى‏کرد، و گروه دیگر خطر اصلى را از جانب غرب‏گرایان
افراطى
مى‏دانست . معروف‏ترین چهره گروه اخیر، شیخ فضل‏الله نورى است .

سومین گروه، بخشى از کارگزاران دولتى هستند که آنان
را "دیوان‏سالاران غرب‏گرا" مى‏نامیم . این گروه، اولین منادیان تجددگرایى
به سبک غرب در ایران بودند و به عبارت دیگر استخوان‏بندى اولیه جریانى را تشکیل مى‏دادند
که غرب‏گرایى مى‏نامیم . این گروه "سرشت دو زیستى‏" داشتند؛ یعنى هم در حکومت‏بودند
و از مزایاى مادى و اقتدار سیاسى ناشى از تصدى مناصب حکومتى بهره مى‏بردند، و هم در
موضع اپوزیسیون جاى داشتند و منتقدان ساختار سیاسى و اجتماعى به شمار مى‏رفتند (چیزى
شبیه دوم خردادى ها در هشت سال دولت جناب آقای خاتمی) . این "نخبگان دوزیستى‏"
، هم از الطاف ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه و محمدعلى شاه و احمد شاه برخوردار بودند
و به مناصب مهم دولتى دست‏یافتند و براى انجام ماموریت‏هاى مهم به خارج اعزام مى‏شدند
و از طریق رشوه‏ها و رانت‏ها به ثروت‏هاى هنگفت دست‏یافتند، و هم از موضع اپوزیسیون
در جهت تخریب وضع موجود مى‏کوشیدند و از این طریق وجیه‏الملة مى‏شدند .

چهارمین گروه اجتماعى، گروه کمپرادور بود . بزرگ‏ترین
تجار ایران در آن زمان در زمره این کمپرادورها بودند . این گروه اجتماعى، پیوندى نزدیک
با دیوان‏سالاران غرب‏گرا داشت .

پنجمین گروه اجتماعى مؤثر در انقلاب مشروطه، سران
ایلات و عشایر بودند . این گروه نقش مهمى در حوادث مشروطه داشت . باید توجه کنیم که
در آن زمان ایلات و عشایر حدود 5/2 میلیون نفر از جمعیت ده‏میلیونى ایران را در بر
مى‏گرفتند; یعنى حدود 25 درصد کل جمعیت ؛

 ششمین گروه
اجتماعى مؤثر در انقلاب مشروطه، روشن‏فکران بودند . البته روشن‏فکران جدید به مثابه
یک گروه اجتماعى قابل اعتنا در زمان مشروطه هنوز در جامعه ایران پدید نیامده بودند
. منظور حلقه‏هاى اولیه روشن‏فکران ایران است که هنوز وزن و اهمیت اجتماعى قابل اعتنایى
نداشتند . فضلا و نویسندگان و کسانى را که در پیرامون مطبوعات و محافل فکرى عصر مشروطه
گرد آمدند مى‏توان در قالب این گروه اجتماعى تقسیم‏بندى کرد .

این شش گروه در انقلاب مشروطه مؤثر بودند . با توضیحاتى
که درباره خصلت دوزیستى دیوان‏سالاران غرب‏گرا داده شد معلوم مى‏شود که چگونه این گروه،
در نهایت، گوى سبقت را ربودند . آنان زاییده حکومت قاجار و در متن دستگاه دیوانى
آن بودند و اهرم‏هاى بسیار قوى سیاسى و فرهنگى و اقتصادى را در دست داشتند . البته
نقش کانون‏هاى دسیسه‏گر استعمار را نیز نباید از نظر دور داشت . عمل‏کرد این کانون‏ها
در جهت انتقال قدرت به دیوان‏سالاران غرب‏گرا و کمپرادورها بود . مهم‏ترین آنها "سازمان
ماسونى بیدارى ایران‏" است که به صورت مخفى فعالیت مى‏کرد و اعضاى آن با اقداماتى
چون به دار کشیدن شیخ فضل‏الله نورى، ترور سید عبدالله بهبهانى، اقدامات زننده
و توهین‏آمیز علیه آخوند خراسانى، ترور و حذف رجال سیاسى سالم، تشکیل کمیته مجازات
و اقدامات مشابه دیگر
به تدریج راه را براى تحقق آرمان خود هموار کردند
. این آرمان همان اندیشه دیکتاتورى مصلح بود که بنیان نظرى صعود سلطنت پهلوى را تشکیل
داد .

این تقسیم‏بندى به خوبى نشان مى‏دهد که رویکرد گروه‏هاى
مختلف اجتماعى به انقلاب مشروطه از خاستگاه واحدى ناشى نمى‏شود . مسلما دلیل
تمایل توده مردم شهرى از کسبه بازار و صاحبان حرف و نیز روحانیون که نقش رهبرى توده
را بر عهده داشتند با وجه تمایل طبقه جدید کمپرادور که پایى در درون کشور و دستى در
بیرون داشتند و مورد حمایت کمپانى‏هاى خارجى بودند و نیز با وجه تمایل طبقه جدید دیوان‏سالار
که هم از مکنت مالى خوبى، به برکت‏حضور در حاکمیت قاجار، برخوردار بودند و هم از ارتباطات
بیرونى کافى بهره مى‏بردند، فرق داشت .

به همین دلیل بعد از آنکه طبقه جدید دیوان‏سالار و
حامیان آنها قدرت بیشترى پیدا مى‏کنند پاره‏اى دیگر از گروه‏هاى اجتماعى، که توده مردم
و نیز روحانیان از آن جمله بودند، از روند مشروطه احساس خطر مى‏کنند و نزاع میان گروه‏هاى
اجتماعى درگیر جدى مى‏شود . مطالعه مطالبات اجتماعى گروه‏ها، و انتظارات هر یک از آنها
از مشروطه، نحوه پى‏گیرى این مطالبات، و نیز مناسبات شکل‏گرفته میان این گروه‏ها و
حاکمیت، مى‏تواند راه‏نماى بسیار خوبى براى ارزیابى و درس‏آموزى از نهضت مشروطه باشد
. در این شماره اختصارا به دو گروه از شش گروه اصلی انقلابیون مشروطه اشاره می
کنیم و بقیه برای شماره های آتی :

توده‌ مردم‌

اوّل ، آن بخش از جامعه است که بدنه و بستر عمومی
انقلاب مشروطه را تشکیل می داد و از آن می توانیم با عنوان "توده مردم "
یاد کنیم . این توده مردم به طور عمده شامل طبقات متوسط و فقیر شھری می شد و مھم ترین
و فعال ترین بخش آن را کسبه و بازاریان و اھل حرف و صنعت تشکیل می دادند. البته در
برخی مناطق روستایی ، مانند گیلان ، تلاطمھایی رخ داد ولی محور اصلی حرکت مشروطه را
طبقه متوسط شھرھای بزرگ شکل می داد. این مردم به طور عمده به وسیلة رؤسا و ریش سفیدان
و کدخدایان محلات و اصناف و کلانتران و کدخدایان روستاھا و ایلات و طوایف ھدایت می
شدند که تا آن زما ن نقش مؤثری در ساختار اجتماعی ایران داشتند. تجلی این ساختار را
در فرمان مشروطه می یابیم آنجا که به طبقات معین ، یعنی شاھزادگان و علما و اعیان و
ملاکین و تجار و اصناف، اجازه داده می شود که نمایندگان منتخب خود را برای عضویت در
مجلس برگزینند .

علما، وعاظ‌ و طلاب‌

دومین‌ گروه‌ اجتماعی‌ علما و وعاظ‌ و طلاب‌ هستند
که‌ با توده‌ مردم‌ و کسبه‌ و بازاریان‌ پیوند نزدیک‌ داشتند و نقش‌ مهمی‌ در برانگیختن‌
توده‌ مردم‌ ایفا نمودند. در آن‌ دوران‌ علما به‌ عنوان‌ سخنگوی‌ مردم‌ در برابر حکومت‌
شناخته‌ می‌شدند و اصطلاح‌ "علمای‌ ملت‌" در مقابل‌ "اولیای‌ دولت‌"
کاربرد فراوان‌ داشت‌. در میان‌ علما، نقش‌ مراجع‌ ثلاث‌ مقیم‌ عتبات‌ (آخوند ملا محمدکاظم‌
خراسانی‌، شیخ‌ عبدالله‌ مازندرانی‌ و میرزا خلیل‌ تهرانی‌) بسیار مؤثر بود و وعاظ‌
بزرگی‌ چون‌ شیخ‌ مهدی‌ سلطان‌المتکلمین‌ و شیخ‌ محمد سلطان‌المحققین‌ نقش‌ مهمی‌ در
برانگیختن‌ مردم‌ داشتند. یکی‌ از انتقاداتی‌ که‌ به‌ تاریخنگاری‌ مشروطه‌ می‌توان‌
وارد کرد، عدم‌ توجه‌ کافی‌ به‌ جایگاه‌ مراجع‌ ثلاث‌ است‌. در حالی‌ که‌ این‌
جایگاه‌، به‌ ویژه‌ نقش‌ آخوند خراسانی‌، بسیار بزرگ‌ است‌ در حدی‌ که‌ از آخوند خراسانی‌
می‌توان‌ به‌ عنوان‌ رهبر انقلاب‌ مشروطه‌ یاد کرد. اگر علمای‌ تهران‌ در جهت‌ مشروطه‌
حرکت‌ می‌کردند و این‌ حرکت‌ از حمایت‌ مردم‌ برخوردار می‌شد همه‌ به‌ اعتبار نقش‌
مراجع‌ ثلاث‌ و به‌ ویژه‌ آخوند خراسانی‌ بود .
          

البته‌ یکی‌ دیگر از مراجع‌ تقلید آن‌ عصر، آقاسید
محمدکاظم‌ طباطبایی‌ یزدی‌ (
صاحب‌ عروة‌الوثقی‌)، در ماجرای‌ مشروطه‌ رویه‌ بیطرفی‌
در پیش‌ گرفت‌. در مورد ایشان‌ نیز باید متذکر شویم‌ که‌ عدم‌ مشارکت‌ وی‌ در انقلاب‌
مشروطه‌ به‌ دلیل‌ بدبینی‌ نسبت‌ به‌ حوادث‌ ایران‌ و ماهیت‌ حرکت‌ مشروطه‌ بود نه‌
به‌ دلیل‌ غیرسیاسی‌ بودن‌ و پرهیز از دخالت‌ در امور سیاسی‌. ایشان‌ اندکی‌ قبل‌ از
فوت‌ آخوندخراسانی‌ فتوای‌ تاریخی‌ خود را صادر کرد و مسلمانان‌ را به‌ جهاد علیه‌
اشغالگران‌ ایتالیایی‌ در لیبی‌ و انگلیسی‌ و روسی‌ در ایران‌ فراخواند و این‌ هجوم‌
استعمار اروپایی‌ را "جنگ‌ صلیبی‌" نامید. آیت‌الله‌ یزدی‌ هفت‌ سال‌ پس‌
از آخوند خراسانی‌ زندگی‌ کرد و در این‌ سالها در نجف‌ اشرف‌ مرجعیت‌ مطلق‌ داشت‌ و
زمانی‌ که‌ قوای‌ انگلیس‌ بین‌النهرین‌ (عراِق) را اشغال‌ کردند فتوای‌ جهاد صادر کرد
و فرزند ارشد ایشان‌، آقاسید محمدیزدی‌، از رهبران‌ جهاد 1920 عراِق بود .

بعد از پیروزی‌ مشروطه‌ اوّل‌، و در جریان‌ مبارزه‌
جدیدی‌ که‌ علیه‌ محمدعلی‌ شاه‌ آغاز شد، علمای‌ فعال‌ در مشروطه‌ نیز به‌ دو گروه‌
اصلی‌ تقسیم‌ شدند. یک‌ گروه‌ از خلع‌ محمدعلی‌ شاه‌ دفاع‌ می‌کرد و گروه‌ دیگر خطر
اصلی‌ را از جانب‌ غرب‌گرایان‌ افراطی‌ می‌دید و نه‌ تنها دلیلی‌ برای‌ مبارزه‌ و خلع‌
محمدعلی‌ شاه‌ نمی‌یافت‌ بلکه‌ حتی‌ حفظ‌ او را ضرور می‌دانست‌. معروف‌ترین‌ چهره‌
گروه‌ اخیر شیخ‌ فضل‌الله‌ نوری‌ است‌ که‌ یکی‌ از علمای‌ درجه‌ اوّل‌ تهران‌ بود و
برخلاف‌ تبلیغات‌ شدیدی‌ که‌ در آن‌ زمان‌ و بعدها علیه‌ او صورت‌ گرفت‌ در میان‌ مردم‌
محبوب‌ و خوشنام‌ بود. توجه‌ کنیم‌ که‌ کلنل‌ پیکوت‌، وابستة‌ نظامی‌ سفارت‌ انگلیس‌،
در گزارش‌ بیوگرافیکی‌ که‌ در سال 1316ِ به‌ لندن‌ ارسال‌ کرده‌، شیخ‌ فضل‌الله‌ نوری‌
را چنین‌ توصیف‌ می‌کند: "بسیار باسواد است‌. زندگی‌ منزه‌ و فقیرانه‌ای‌ دارد.
بسیار مورد احترام‌ است‌ "
            

در میان‌ علما، کمتر، و وعاظ‌ و طلاب‌، بیشتر، گروهی‌
نیز وجود داشت‌ که‌ باید از سایر اقشار روحانیت‌ تفکیک‌ شود. این‌ گروه‌ شامل‌ افرادی‌
است‌ که‌ در کسوت‌ روحانیت‌ بودند ولی‌ یا از نظر فکری‌ در صف‌ تجددگرایان‌ غرب‌گرا
جای‌ داشتند و یا با این‌ گروه‌ همکاری‌ می‌کردند و عملکرد ایشان‌ علیه‌ کل‌ روحانیت‌
بود. از این‌ افراد در کسوت‌ علما باید به‌ سید اسدالله‌ خرقانی‌ و شیخ‌ ابراهیم‌
زنجانی‌
اشاره‌ کرد. خرقانی‌ مدتها در بیت‌ آخوند خراسانی‌ از نفوذ فراوان‌ برخوردار
بود و از این‌ طریق‌ تأثیر بزرگی‌ بر تحولات‌ مشروطه‌ نهاد. زنجانی‌ در دوران‌ مشروطه‌
اوّل‌ شخصیت‌ مهمی‌ نبود و در زنجان‌ اقامت‌ داشت‌. او به‌ عنوان‌ نمایندة‌ مجلس‌ اوّل‌
وارد حوادث‌ مشروطه‌ شد و از آن‌ پس‌ به‌ یکی‌ از شخصیتهای‌ مؤثر فکری‌ و سیاسی‌ تجددگرایان‌
غرب‌گرا بدل‌ شد. در میان‌ وعاظ‌ ملک‌المتکلمین‌ و سید جمال‌ واعظ‌ از این‌ گروه‌ بودند
و در میان‌ طلاب‌ افراد سرشناس‌ متعددی‌ به‌ این‌ طیف‌ تعلق‌ داشتند که‌ شاخص‌ترین‌
آنها سید حسن‌ تقی‌زاده‌ است‌ .نکتة‌ مهم‌، پیوند عمیق‌ این‌ گروه‌ است‌ با
دیوان‌سالاران‌ غرب‌گرا و تجار بزرگ‌ کمپرادور، یعنی‌ دو گروه‌ اجتماعی‌ عمده‌ای‌ که‌
دربارة‌ آنها توضیح‌ خواهیم‌ داد؛ و نیز با انجمنهای‌ سری‌ فعال‌ در مشروطه‌ و پس‌ از آن‌. برای‌ مثال‌، زنجانی‌ را حسینقلی‌خان‌ نظام‌السلطنه‌ مافی‌، از دولتمردان‌
سرشناس‌ عهد قاجار، کشف‌ کرد و برکشید و اولین‌ رسالة‌ زنجانی‌ به‌ کمک‌ نظام‌السلطنه‌
تکثیر شد. برخی‌ محققین‌ این‌ رساله‌ را، که‌  بستان‌الحق‌ نام‌ دارد، مهم‌ترین‌ رساله‌ سیاسی‌ دوران‌ مشروطه‌ می‌دانند. ارتباطات‌
نزدیک‌ زنجانی‌ با میرزا مهدی‌خان‌ غفاری‌کاشانی‌ (وزیر همایون‌)، در دوران‌ حکومت‌
وزیر همایون‌ بر زنجان‌، سبب‌ شد که‌ زنجانی‌ به‌ مجلس‌ اوّل‌ راه‌ یابد. ملک‌المتکلمین‌
نیز پیوند نزدیک‌ با این‌ گروه‌ داشت‌ و اولین‌ رساله‌ او به‌ نام‌  من‌الخلق‌ الی‌الحق‌  در زمان‌ اقامت‌ دو ساله‌ وی‌ در بمبئی‌ با پول‌
تجار بزرگ‌ زرتشتی‌ این‌ شهر چاپ‌ شد که‌ اعتراض‌ شدید مسلمانان‌ بمبئی‌ را
برانگیخت‌ و به‌ دلیل‌ این‌ اعتراضات‌ ملک‌المتکلمین‌ مجبور به‌ ترک‌ هند و بازگشت‌
به‌ ایران‌ شد . .......... ادامه دارد

والسلام



  • کلمات کلیدی :
  •   نظرات شما  ( )


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    پاسخی به یک منتقد
    هوشیار باشیم ! نقض قانون با شعار دفاع از قانون .
    [عناوین آرشیوشده]


     

    Powered by : پارسی بلاگ
    Template Designed By : MehDJ