سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  هفته نامه دانشجویی روایت 57
بارالها ! ... از هر لذّتی جز یاد تو، از هر آسایشی جز همدمی تو، از هر شادمانی ای جز نزدیکی به تو، و از هر کاری جز فرمانبری ات، از توآمرزش می خواهم . [امام سجّاد علیه السلام ـ در مناجات ذاکرین ـ]
درباره ما
هفته نامه دانشجویی روایت 57
مدیر وبلاگ : سیزده 57[244]
نویسندگان وبلاگ :
13 57[2]

سلام .... دانشجویان دانشگاه های شیراز هستیم از اونایی که کشته مرده ی گفتمان انقلاب و حضرت روح الله هستند . سربازان ولایتی هستیم که به زعممون هنوز جمهوری اسلامی اون چیزی که انقلاب اسلامی می خواست نشده ،پس هرجا انحرافی ببینیم فریاد می زنیم ، به عبارت بهتر نقد حاکمان بدون نفی حاکمیت ...... _____________________ _____________________ مدیر مسئول و صاحب امتیاز: محمد حسین رئیسی _____________________ زیر نطر شورای سردبیری و هیئت تحریریه:علی جعفری، مصطفی نمازیان، محمد زارع ،مجتبی ایزدیان _____________________ همکاران: سجاد آزمند، امین رشیدی، غلامعلی سعادت، محمد دژکام _____________________ مدیر وبلاگ: سید حسین مطلبی پور _____________________ پیام کوتاه: 09176343500 ____________________ ایمیل:mag_1357@yahoo.com
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

لوگوی نشریه
هفته نامه دانشجویی روایت 57
بایگانی موضوعی مطالب
اخبار[36] . مقاله[32] . یادداشت هفته[17] . متفرقه[16] . پیام ولایت[7] . معرفی شهید[7] . معرفی کتاب[5] . خاکی تر از خاک[5] . جریانشناسی[4] . خاکی تر از خاک[3] . مطالبات رهبری[2] . متفرقه[ . معرفی کتاب .
بایگانی
پیش شماره
شماره اول
شماره دوم
شماره سوم
شماره چهارم
شماره پنجم
شماره شش
شماره هفتم
شماره هشتم
شماره نهم
شماره دهم
شماره یازدهم
شماره دوازدهم
شماره سیزدهم
شماره چهاردهم
شماره پانزدهم
شماره شانزدهم
شماره هفدهم
شماره هجدهم
شماره نوزدهم
شماره بیستم
شماره بیست و یکم
شماره آخر سیزده پنجاه و هفت
لوگوی دوستان











موسیقی وبلاگ
اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   سیزده 57  

عنوان متن شماره 10 /معرفی شهید/شهید مصطفی مازح، چهارشنبه 87 اسفند 7  ساعت 9:53 صبح

شهید مصطفی مازح،

 

*
نمیدانم این مطلب را به مناسبت خاکی تر از خاک مینویسم یا به مناسبت بیستمین
سالگرد فتوای تاریخی ارتداد  سلمان رشدی
توسط امام خمینی و یا به مناسبت سی امین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی
!

  -سوم
محرم 47، نه در تهران، نه در قم و نه در مشهد؛ بلکه در قاره سیاه و در گینه، مصطفی
چشمانش را به دنیا گشود. در قاره ی سراسر فقر و استعمار. فرسنگ ها دور از طنین
اسلام ناب محمدی (ص) و روح الله الموسوی الخمینی.

- عاشق
و حیران امام بود. سال 62 رفت به حوزه ای در لبنان. 4 سال بعد و در سال 66 جمله ی
خوش نویسی شده ای را به دیوار اتاقش کوبید،
به یاری خداوند تعالی از قطرات پراکنده ی پیروان اسلام و توان معنوی امت
محمد (ص) وامکانات کشورهای اسلامی می باید استفاده کرد و با تشکیل هسته های مقاومت
حزب الله در سراسر جهان، اسرائیل را از گذشته ی جنایت بار خود پشیمان و
...“
خوب که دقت می کردی می دیدی ادبیات امام است. آری، گوشه هایی از پیام روح الله پس
از کشتار حجاج بیت الله الحرام در سال 66.

- با
دختر مومنه ای از جبل عامل عقد بست، مشغول تدارک جشن عروسی بود که روح الله حکم
ارتداد سلمان رشدی را صادر کرد. برای دیدن او بایستی به خیابانهای بیروت می رفتی،
در راهپیمایی هایی که می گفتند مازح در حمایت از حکم امام به راه انداخته
است، انگار نه انگار که قرار بود همین روزها عروسی کند.

- کمرش
شکسته بود، به گوشش رسیده بود که امام به ملکوت اعلی پیوسته. عزمش را جزم کرده بود
که حکم امام بر زمین نماند. سفید رو بود و بور، شبیه انگلیسی ها، انگلیسی را هم
مسلط بود، شنیده بود رشدی آنجاست، می رفت تا کار را تمام کند.

- به
طبقه ی دوم ساختمان رسیده بود، رشدی در طبقه ی سوم بود. گذر از کمربند امنیتی اسکاتلندیار با آن همه مواد منفجره ای که بدنش بسته بود کار هر کسی نبود، تنش داغ بود، ساختمان
هم ... و انفجاری پیش از موعود تامصطفی اولین شهید راه اجرای حکم امام شود.

-
سانسور خبری شدید، آخر رسوایی بزرگی بود . یک جوان 21 ساله ی غیر ایرانی زده بود
به قلب کمربند ایمنی  شان. تنها بخت با
آنها یار بود که کارش نا تمام می ماند.

-
نگذاشته بودند هیچ کس بفهمد حتی مادرش، اما مادرش در خواب دیده بود (همان سید
نورانی که 21 سال پیش به خوابش آمده بود دوباره باز گشته به باغ خانه شان و مشغول
کندن زمین است. مادر از او می پرسد چه می کنید؟ او با رضایت و لبخند می گوید:
مقدمات ایجاد زیارتگاه مصطفی را آماده می کنم.) بعد از 8 ماه انگلیسی ها تکه های
بدنش را فرستادند لبنان. در همان باغ دفنش کردند، باغی که قرار بود محل زندگی
مشترکشان باشد، شد بارگاه مصطفی مازح، محل آغاز زندگیش در پیشگاه خدا.

* آری
دهه مبارک فجر که می شود، رسانه های مملکت بسیج می شوند برای بیان آنچه در این سی
سال در بخشهای مختلف صنعتی و غیر صنعتی و مخابراتی و کذا و کذا و... گذشته، و هر
روز کلی گزارش عملکرد ارگان ها و سازمان ها در زمینه های گوناگون مثل طرح آبرسانی
به فلان جا و لوله کشی به بهمان جا و سد سازی  وغیره. اموری که برای هر فرد عاقلی واضح است و پیشرفت آن به عینه فابل
دیدن. هر چند خدمت به خلق از مهمترین آرمانهای این انقلاب بوده و هست اما ما غافل
از اصل چشمه، نگاهمان به جویبارهاست. هزار نکته ی باریکتر ز مواینجاست، بایستی
بنگریم آنچه فتح الفتوح امام  بود کجاست؟!
ای کاش می شد طنین این کلام حضرت آقا را به گوش ”خیلی ها“ رساند (پرورش جوانان
خداجوی بسیجی ،فتح الفتوح امام است.) آری ، آنچه که امام و امامیان را باید داعیه
دارش دانست، صدور انقلاب و پرورش مصطفی مازح هاست که (یخرجهم من الظلمات الی
النور...) شدند.

آیا رسانه ای
هست که اینها را هم  بازگو کند؟! 



  • کلمات کلیدی : معرفی شهید
  •   نظرات شما  ( )


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    پاسخی به یک منتقد
    هوشیار باشیم ! نقض قانون با شعار دفاع از قانون .
    [عناوین آرشیوشده]


     

    Powered by : پارسی بلاگ
    Template Designed By : MehDJ