سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  هفته نامه دانشجویی روایت 57
هرکه با همنشینِ بد دوستی کند، ایمن نمی ماند . [لقمان علیه السلام ـ به فرزندش ـ]
درباره ما
هفته نامه دانشجویی روایت 57
مدیر وبلاگ : سیزده 57[244]
نویسندگان وبلاگ :
13 57[2]

سلام .... دانشجویان دانشگاه های شیراز هستیم از اونایی که کشته مرده ی گفتمان انقلاب و حضرت روح الله هستند . سربازان ولایتی هستیم که به زعممون هنوز جمهوری اسلامی اون چیزی که انقلاب اسلامی می خواست نشده ،پس هرجا انحرافی ببینیم فریاد می زنیم ، به عبارت بهتر نقد حاکمان بدون نفی حاکمیت ...... _____________________ _____________________ مدیر مسئول و صاحب امتیاز: محمد حسین رئیسی _____________________ زیر نطر شورای سردبیری و هیئت تحریریه:علی جعفری، مصطفی نمازیان، محمد زارع ،مجتبی ایزدیان _____________________ همکاران: سجاد آزمند، امین رشیدی، غلامعلی سعادت، محمد دژکام _____________________ مدیر وبلاگ: سید حسین مطلبی پور _____________________ پیام کوتاه: 09176343500 ____________________ ایمیل:mag_1357@yahoo.com
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

لوگوی نشریه
هفته نامه دانشجویی روایت 57
بایگانی موضوعی مطالب
اخبار[36] . مقاله[32] . یادداشت هفته[17] . متفرقه[16] . پیام ولایت[7] . معرفی شهید[7] . معرفی کتاب[5] . خاکی تر از خاک[5] . جریانشناسی[4] . خاکی تر از خاک[3] . مطالبات رهبری[2] . متفرقه[ . معرفی کتاب .
بایگانی
پیش شماره
شماره اول
شماره دوم
شماره سوم
شماره چهارم
شماره پنجم
شماره شش
شماره هفتم
شماره هشتم
شماره نهم
شماره دهم
شماره یازدهم
شماره دوازدهم
شماره سیزدهم
شماره چهاردهم
شماره پانزدهم
شماره شانزدهم
شماره هفدهم
شماره هجدهم
شماره نوزدهم
شماره بیستم
شماره بیست و یکم
شماره آخر سیزده پنجاه و هفت
لوگوی دوستان











موسیقی وبلاگ
اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   سیزده 57  

عنوان متن شماره 12/مقاله/دو کلام حرف حساب خطرناک! (قابل توجه طلاب محترم ) چهارشنبه 87 اسفند 7  ساعت 10:51 صبح

انقلاب اسلامی پس از پیروزی خود در سال
1357 مسیری را آغاز کرده است که تا رسیدن به مقصود خود فاصله زیادی دارد، در واقع
می توان گفت که جمهوری اسلامی هنوز نتوانسته انتظار انقلاب اسلامی را برآورده کند.
یک نظام برای پیشبرد امور خود و بهبود شرایط زندگی ملت خود در تمامی ابعاد، دارای
مولفه‌های متفاوتی است مانند نظام سیاسی، نظام اقتصادی، نظام فرهنگی، نظام اجتماعی
و ... . پسوند اسلامی در انقلاب و جمهوری ما به روشنی بیانگر این است که تمام نظام
های مختلفی که این نظام کلی را ایجاد می کند باید بر اساس و محتوای اسلام باشد، آن
هم اسلام ناب مدّ نظر حضرت امام (ره). به نظر می رسد که بعد از گذشت 30 سال از
انقلاب هنوز نتوانسته ایم مدلهای اسلامی بر اساس تئوری های اسلام ناب در زمینه های
مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و .... طراحی کنیم. چه بسا طراحی چنین نظام‌هایی
سرعت، پیشرفت و صدور این انقلاب را چندین برابر کند. طبیعی است که دنباله روی بخش
های مختلف نظام از مدلهای غربی که در برهه‌ای آگاهانه و در برهه‌هایی ناآگاهانه
اتفاق می افتد در کم و کیف جریان انقلاب موثر است. نظام مندی غربی بر پایه الهیات
کالونیستی بنا شده که کار را اصالت می بخشد، لذا در روش انسان غربی در تمدن‌سازی
بویی از توحید و الهیات شرقی به مشام نمی‌رسد. پس تمسک به آداب و سلوک غربی در
بستر سازی و نگاه به مقوله‌هایی چون اقتصاد، جامعه و از این دست ما را به قهقهرا
خواهد برد. مدل ساختارمندی ما باید کاملا با ادبیات شیعی و ایرانی صورت گیرد، نه
با ادبیات تکنوکراسی یا به اصطلاح روشنفکری و غرب گرا. حال آیا اقتصاد ما کاملاٌ  بر اساس تئوری‌های اقتصادی اسلام است و یا سعی
شده با چندین تبصره اسلامی بر روشهای غربی امور اقتصادی کشور را پیش ببریم؟ آیا
قوانین سیاسی و حزبی در کشور ما از متن دین مبین اسلام استخراج شده و یا صرفا
تقلید گونه هایی از نظام‌های مختلف سیاسی در کشور های دیگر است که بعضاٌ با توصیه
های اخلاقی قصد بر پوشاندن چهره‌ای از اسلام بر آن داریم؟ آیا دستگاههای فرهنگی و
اجتماعی کشور توان پاسخگویی نیاز‌های ملت در این عرصه‌ها را از متن دین دارند؟ بنا
بر مطالب گفته شده به نظر می رسد جمهوری اسلامی دچار فقر تئوریک بر پایه اسلام است
که حرکت این جمهوری به سوی اهداف انقلاب اسلامی را کند کرده است. هر چند بایستی
این مطلب را متذکر شویم که این 30 سال اولین تجربه حکومت داری اسلامی به معنای
واقعی بعد از چند سال کوتاه حکومت امیرالمومنین و امام حسن مجتبی علیهما السلام در
تاریخ 1400 ساله اسلام است، اما به هر حال همانطور که گفته شد حرکتی است که پیشرفت
مناسب آن نیازمند به تبیین تمام جنبه های این نظام بر اساس چارچوب های اسلام ناب
است.

دقت در مفاهیم و مولفه‌های صحبت مقام معظم رهبری در
باب جنبش نرم افزاری و تبیین الگوی توسعه ایرانی- اسلامی، لزوم چنین حرکت هایی را
بیش از پیش مشخص، و وظیفه افرادی که در این وادی سیر می کنند را جدی‌تر می‌کند.
اما در میان گروههای مختلفی که مخاطب چنین فرامینی هستند نقش حوزه های علمیه با
توجه به حساسیت آنها، بسیار چشمگیر است. پیشرو بودن روحانیت اصیل در جریانهای
مردمی ایران در طول تاریخ، ارتباط مستقیم اصحاب حوزه‌های علمیه با مفاهیم و متون
دینی، جایگاه ویژه روحانیت و طلاب علوم دینی در افکار عمومی ملت و دلایل عدیده
دیگر مبنی بر اهمیت جایگاه حوزه علمیه و اصحاب آن بر این نظام، لزوم پیشرو بودن
این جایگاه را در روند اسلامیزه کردن نظام مشخص می‌کند. اما به نظر می‌رسد حوزه‌های
محترم علمیه نقش خود را در این جریان به نحو احسن انجام نداده است. آیا پایه ها و
اصول اولیه طراحی یک سیستم اقتصاد اسلامی (اعم از بانکداری اسلامی، تجارت اسلامی و
غیره) نباید از حوزه های علمیه نشأت بگیرد تا دانشمندان علوم روز بر اساس آن
برنامه ریزی کنند؟ آیا حوزه های علمیه در طراحی نقشه جامع فرهنگی کشور- که مطالبه
رهبری است- نقشی ایفا کرده اند؟ چرا در موضوعات کوچک و بزرگی که در کشور اتفاق می
افتد حضور طلبه های محترم و موضع گیری آنها به چشم نمی‌آید؟ آیا اگر در جریانهای
مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... طلبه ها و روحانیت اصیل پیشرو باشند احتمال
انحراف کاهش نمی‌یابد؟ نقش طلاب حوزه های علمیه در پیگیری مطالبات رهبری چقدر پر
رنگ به نظر می رسد؟ آیا این جایگاه بسیار مهم وظایف خود را در این نظام به طور
کامل انجام داده است؟ آیا حوزه های علمیه ما دچار خمودی، سستی و روزمرگی نشده است؟
متاسفانه باید اذعان داشت که پاسخ سوالات فوق منفی است، همانطور که حضرت آقا نیز
فرمودند: ”
حوزه های ما با وضع کنونی نمی تواند آن
انتظارات را پاسخ دهد، مگر در آن برنامه ریزی شود و طرح نوینی افکنده و دنبال گردد
“ به نظر می رسد حوزه باید خود را بسط دهد. از چارچوبه
احکام ابتدایی خود را خارج نماید و وارد همه عرصه های غیر تکنیکی شود. به قول روح
اله احسانی
هر موردی که به انسان شناسی مربوط
باشد باید در دستور کار حوزه قرار بگیرد من جمله هنر، تاریخ، سیاست، سینما، اقتصاد
و ...
ورود حوزه در این عرصه ها بسیار مهم می‌باشد.
ساختار حوزه بایستی به جد تغییر کند. ساختار قبیلگی که در اکثر ارکان نظام باقی
مانده است در حوزه هم کاملاٌ نمایان است. این که حوزه به علمایی قائم است که یک
تنه و در طی 60 سال به جایی می رسند که بتوانند احکام را استنتاج نمایند فرض ما را
به اثبات می رساند در صورتی که برای مثال یک حدیث یا صحیح است یا سقیم! و تعیین
این موضوع اگر یکبار توسط نخبگان یک نظام ساختارمند صورت گیرد و ثبت گردد، محصلین
این علوم دیگر نیازی ندارند که چند باره این علوم را با ابزارها و روشهای سنتی تا
سنین بالا تحصیل کنند و باز هم بررسی کنند که آیا این حدیث درست است یا نه، همان
کاری که اسلاف ایشان چندین بار انجام داده اند! ضمناٌ تعداد احادیث کاملا محدود
است و کار علمی منسجم روی این احادیث تنها برای یکبار کافی بوده و پرونده علوم
حدیث را خواهد بست. اگر خیال حوزه از درجه صحت و سقم همه احادیث راحت باشد، اجتهاد
وارد عرصه بهره برداری از این احادیث خواهد شد. با وضع موجود ما فقط می توانیم
مانند پدران روحانی واتیکان مردم را نصیحت کنیم که انسان متخلقی باشند چرا که طرحی
مبتنی بر دین برای اقتصاد و سیاست و زندگی روزمره آنها ارائه نکرده ایم و در عوض
با سادگی خاصی تنها احکام ابتدایی ایشان را اجتهاد کرده ایم. به نظر شما اختلاف در
احکام آن همه عمیق است که به ازای آن باید از کار کردن روی مبانی اسلامی اقتصاد و
فرهنگ و از این دست کوتاه بیاییم؟ آیا اختلاف در تعداد تسبیحات اربعه آن همه مهم
است که صیانت از انقلاب و پیشبرد تفکر ایدئولوژیک بشر؟ آیا انتظار وجود این ظرفیت
از جانب حوزه بی معناست که آنقدر منسجم باشد که تنها یک رساله عملیه از آن صادر
شود و خیال همه را از احکام ابتدایی آسوده نماید و در نگاهی عمیق تر در پی بنیانگذاری
تمدنی نو باشد؟ در آخر بجاست اشاره کنیم که بشر پس از نفی یکسره دین نتوانسته
نیازهای خود را تامین کند و این بار، با دیدی عمیقتر در پی روی آوردن به مکتبی است
که نیازهای فکری او را نیز پاسخگو باشد. بنابراین با توجه به اینکه دین در آینده
ای نزدیک فراگیر خواهد شد نقش بی بدیل حوزه بیش از پیش نمایان می شود. کاش می شد
این بار سخنان حضرت آقا را با کمی تامل بیشتر می خواندیم،



اگر دیروز همت
ما فقط کتاب صلاه و طهارت و زکات و صوم و حج و حداکثر متاجر و  اجاره بود، امروز مسأله و احتیاج ما همه شئون
زندگی یک جامعه است. ما فقهی نیاز داریم که بتواند حکومت و سیاست خارجی و روابط
بین الملل و برخورد با شبکه اقتصادی عظیم جهانی را پاسخگو باشد. امروز دیگر مسأله
آن نیست که فلان بن فلان قاطرش را از فلان جا بار می کرد تا به فلان جا ببرد.
امروز ما با شبکه های اقتصادی دنیا مواجهیم. مسأله نفت، مسأله دلار، مسأله تجارت
خارجی، مسأله منابع اولیه. آیا اسلام در اینها حکمی دارد یا نه؟ اگر بگویید ندارد
که اسلام را ناقص دانسته اید، مگر می شود نداشته باشد؟! حالا که هست، چه کسی باید
آنها را استخراج کند؟



ما بایستی مسائل
اقتصادی و نظامی و سیاست خارجی و ارتباطات اخلاقیمان را از دین در بیاوریم. خیلی
از مسائل فردیمان را باید بازنگری کنیم، تعارف که نداریم!

آن روزی که در این کشور ”بیمه“ بوجود آمد، هیچ فقیه و درس
خارجی در باب بیمه
که بالاخره یکی از معاملات است- شروع نکرد و نگفت بینیم
آیا معامله است یا نیست؛ شرعی است یا نیست؛ اگر شرعی است به چه دلیل و چه معامله
ای است؟ اگر شرعی نیست به چه دلیل؟ آن روزی که در دنیا و از جمله در ایران تعاونی
ها بوجود آمد در حوزه های علمیه، اساتید و فقها به این فکر نیفتادند که مسأله
تعاونی چیست؟ آیا معامله مستقلی است؟ آیا داخل در یکی از عناوین معاملات است؟ ....
هیچ کس درباره اینها فکر نکرد. شاید در حوزه های علمیه اصلا کسی نفهمید که چیزی به
نام ”تعاونی“ و چیزی به نام ”بیمه“ بوجود آمده است!

نکته اول قبول درد است. کسانی نیایند بگویند این حرفها چیست
و مطرح کنند که
«شیخ انصاری» و «میرزای نائینی» و «آخوند»  و «امام» و دیگر بزرگان در
همین حوزه ها پرورش پیدا کرده اند. شما آمده اید و حرف تازه ای می زنید؟! اگر آنها
درد را قبول نکردند درمان درست نخواهد شد.



  • کلمات کلیدی : مقاله
  •   نظرات شما  ( )


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    پاسخی به یک منتقد
    هوشیار باشیم ! نقض قانون با شعار دفاع از قانون .
    [عناوین آرشیوشده]


     

    Powered by : پارسی بلاگ
    Template Designed By : MehDJ