· اسلام را معرفی کردند به اینکه اولاً مکتبش بیش از اینکه یک نمازی خوانده بشود و اینها، نیست و کاری به زندگی مردم ندارد، کاری به دنیای مردم ندارد ...
· آزادی قلم و آزادی بیان معنایش این نیست که کسی بر ضد مصلحت کشور قلمش آزاد است که بنویسد، برخلاف انقلابی که مردم پایش خون داده اند بنویسد . همچو آزادی صحیح نیست ، قلم آزاد است که مسائل را بنویسد ؛ لکن نه این که توطئه بر ضد انقلاب بکند. بیان آزاد است که مطالبی اگر دارد بنویسد؛ آن هم مطالبی که به او داده می شود . از همه اشخاص بنویسد ، بدون توطئه . وقتی ما دیدیم که در یک روزنامه ای از یک اشخاصی مطالب نوشته می شود که اینها عمال اجانب هستند و میخواهند مملکت ما را باز به خرابی بکشند و از آن طرف مقالاتی و مطالبی که راجع به مسائل نهضت است ، راجع به مسائل اسلام است ، یا تحریف می شود ، یا نوشته نمی شود. این طور مطبوعات را ما نمی توانیم برایش احترام قائل باشیم .
· به اسم اینکه زن را می خواهند آزاد کنند ظلم کردند به زن، ظلم ها کردند به زن؛ زن را از آن مقام شرافت و عزت که داشت پایین کشیدند. زن را از آن مقام معنویت که داشت شی کردند به اسم آزادی آزاد زنان و آزاد مردان. آزادی را از زن و مرد سلب کردند زن ها و جوانان ما را فاسد الاخلاق کردند شاه برای زن این خاصیت را قائل بود که شاه می گفت زن باید ”فریبا“ باشد! البته با آن نظر حیوانی که او داشت؛ با آن نظر جسمانی، مادی، حیوانی ÷ست که او داشت، زن را نظر می کرد. باید ”فریبا“ باشد! از مقام انسانیت زن را فرو کشید به مرتبه ی یک حیوان؛ به اسم اینکه برای زن می خواهد مقام درست کند زن را از مقام خودش پایین آورد. زن را مثل یک عروسک درست کرد؛ در صورتی که زن انسان است آن هم یک انسان بزرگ؛ زن مربعی جامعه است، از دامن زن انسان ها پیدا می شوند. مرحله اول مرد و زن صحیح، از دامن زن است. مربی انسان ها زن است سعادت و شقاوت کشورها بسته به وجود زن است. زن با تربیت صحیح خودش انسان درست می کند و با تربیت صحیح خودش کشور را آباد می کند مبدأ همه سعادت ها از دامن زن بلند می شود.
· مسیر غیر مسیر ماست، مسیر ما اسلام است ما اسلام می خواهیم؛ ما آزادی که اسلام توی آن نباشد نمی خواهیم، ما اسلام می خواهیم؛ آزادی که در پناه اسلام است استقلالی که در پناه اسلام است ما می خواهیم. ما آزادی و استقلال بی اسلام به چه دردمان می خورد؟ وقتی اسلام نباشد وقتی پیغمبر اسلام مطرح نباشد وقتی قرآن اسلام مطرح نباشد، هزار تا آزادی باشد. ممالک دیگر هم آزادی دارند ما آن را نمی خواهیم.
· من می بینم بدبختی هایی که از دست همین اشخاص که فریاد آزادی می کشند برای ملت ایران، من بدبختی را دارم می بینم. بدبختی ملت ما آن وقتی است که ملت ما از قرآن جدا باشند از احکام خدا جدا باشند از امام زمان جدا باشند ما آزادی در پناه اسلام می خواهیم استقلال در پناه اسلام می خواهیم، اساس مطلب اسلام است.
· افکار جوان های ما، پیرمردهای ما، تحصیل کرده های ما، روشن فکرهای ما، بسیاری از این افکار وابسته به غرب است وابسته به آمریکاست و لهذا حتی آنهایی که سوء نیت ندارند و خیال می کنند می خواهند خدمت بکنند به مملکت خودشان، از باب اینکه راه درست نمی دانند و باورشان آمده است که ما باید همه چیز را از غرب بگیریم، این وابستگی را دارند.
شما معلم ها و همه اساتید توجه کنید به این معنا که غرب به ما چیزی نمی دهد که مفید باشد، دارد چیز مفید اما به ما نمی دهد صادر نمی کند. آنی که –به ما صادر- برای ما صادر می کند آن چیزهایی است که مملکت های ما را به تباهی می کشد، آزادی صادر می کند اما آزادی برای اینکه هر که هر فحشایی می خواهد بکند آزاد است! مع الاسف اینهایی هم که در ایران هستند و آزادی طلب هستند باز وقتی که می بینید یک چیزی که برای مملکت ما تباهی داشته است و جلویش را گرفتند آنها فریادشان در آمده است که اختناق است! اختناق این است که قلم هایی که بخواهند به نفع یک کشوری، به نفع کشور شما، به نفع اسلام شما، به نفع ملت شما به کار برود جلویش را بگیرد، اگر چنانچه یک چیزی که بر ضرر جامعه ما هست، بر ضرر نهضت ما است، بر ضرر کشور ما هست، توطئه در کار باشد جلویش را بگیرند، این اسمش اختناق نیست این اسمش جلوگیری از فساد است. این دو تا را باید این دو مرز را از هم جدا کرد؛ جلوگیری از فساد، آزاد قرار ندادن جوان ها را در اینکه در این مراکز فحشا وارد بشوند، هرویینی بشوند، تریاکی بشوند، به فحشا وارد بشوند، قمارباز بشوند و امثال ذلک، جلوگیری از اینها؛ اسمش جلوگیری از آزادی نیست و اسمش اختناق نیست؛ اسمش عمل کردن به نفع خود جوان هاست.
|