سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  هفته نامه دانشجویی روایت 57
دانش، گمشده مؤمن است . [امام علی علیه السلام]
درباره ما
هفته نامه دانشجویی روایت 57
مدیر وبلاگ : سیزده 57[244]
نویسندگان وبلاگ :
13 57[2]

سلام .... دانشجویان دانشگاه های شیراز هستیم از اونایی که کشته مرده ی گفتمان انقلاب و حضرت روح الله هستند . سربازان ولایتی هستیم که به زعممون هنوز جمهوری اسلامی اون چیزی که انقلاب اسلامی می خواست نشده ،پس هرجا انحرافی ببینیم فریاد می زنیم ، به عبارت بهتر نقد حاکمان بدون نفی حاکمیت ...... _____________________ _____________________ مدیر مسئول و صاحب امتیاز: محمد حسین رئیسی _____________________ زیر نطر شورای سردبیری و هیئت تحریریه:علی جعفری، مصطفی نمازیان، محمد زارع ،مجتبی ایزدیان _____________________ همکاران: سجاد آزمند، امین رشیدی، غلامعلی سعادت، محمد دژکام _____________________ مدیر وبلاگ: سید حسین مطلبی پور _____________________ پیام کوتاه: 09176343500 ____________________ ایمیل:mag_1357@yahoo.com
منوی اصلی

[خـانه]

[  RSS  ]

[شناسنامه]

[پست الکترونیــک]

[ورود به بخش مدیریت]

لوگوی نشریه
هفته نامه دانشجویی روایت 57
بایگانی موضوعی مطالب
اخبار[36] . مقاله[32] . یادداشت هفته[17] . متفرقه[16] . پیام ولایت[7] . معرفی شهید[7] . معرفی کتاب[5] . خاکی تر از خاک[5] . جریانشناسی[4] . خاکی تر از خاک[3] . مطالبات رهبری[2] . متفرقه[ . معرفی کتاب .
بایگانی
پیش شماره
شماره اول
شماره دوم
شماره سوم
شماره چهارم
شماره پنجم
شماره شش
شماره هفتم
شماره هشتم
شماره نهم
شماره دهم
شماره یازدهم
شماره دوازدهم
شماره سیزدهم
شماره چهاردهم
شماره پانزدهم
شماره شانزدهم
شماره هفدهم
شماره هجدهم
شماره نوزدهم
شماره بیستم
شماره بیست و یکم
شماره آخر سیزده پنجاه و هفت
لوگوی دوستان











موسیقی وبلاگ
اشتراک در خبرنامه
 
پارسی بلاگ
www.parsiblog.com

نویسنده مطالب زیر:   سیزده 57  

عنوان متن یادداشت هفته پنج شنبه 88 فروردین 27  ساعت 12:3 عصر

تحلیلی بر وضعیت انتخاب دهم

 ‍‍‍‍‍1- استراتژی صحنه گردان انتخابات

بی شک یکی از دلایل پیروزی احمدی نژاد در انتخابات نهم سیاست «بیایم یا نیایم»بود که توانست اذهان را معطوف به خویش کند و البته مهره چینی 5 نفره اصولگرایان نیز دانسته یا نادانسته باعث عدم تخریب ایشان شد. لذا جریان اصلاحات با محوریت و عقبه تئوریک آقای هاشمی رفسنجانی که به صورت غیررسمی بازیگردان انتخابات دهم شده است با استفاده از این استراتژی در قسمت ابتدایی استراتژی خود می خواهد این دوره را به نفع خویش رقم زند. لذا با مطرح ساختن چند مهره و اجرای آن توسط میرحسین موسوی ، خاتمی و کروبی این استراتژی کلید خورد:

کروبی می آید. میرحسین موسوی و خاتمی افکارعمومی را در خماری قرار می دهند .خاتمی شعار «یامن یا میرحسین»  را مطرح می کند. خاتمی بالاخره می آید.میرحسین هنوز حضور یا عدم حضورش را اعلام نمی کند.سفرهای تبلیغاتی شروع می شود.خاتمی به جنوب کشور و کروبی به شمال کشور می روند. جنگ روانی و مظلوم نمایی توسط رسانه های اصلاح طلب شروع می شود: «جلوگیری از سخنرانی کروبی و خاتمی در استانها». استقبال از هر دو ایشان علی رغم تبلیغات گسترده و انتقال نیروهای شهرستانی به مراکز استانها کمرنگ و ضعیف است. سفرهای استانی هر دو نامزدها فعلا لغو می شود. به طور ناگهانی میرحسین اعلام حضور می کند.خاتمی طبق برنامه از قبل پیش بینی شده به خاطر عدم موفقیت در تست شرایط حضور کنار می رود.کروبی همچنان در صحنه است و اصرار برماندن دارد. البته از قبل برای این قضیه هم صحنه گردان انتخابات فکر اساسی کرده است. جمعی از چهره های مطرح کارگزاران سازندگی در ستاد کروبی نفوذ کرده اند.البته در زمان تشکیل حزب اعتماد ملی هم حزب مشارکت و کارگزاران این روزها را پیش بینی می کرده اند ، چرا که کروبی انسانی مصمم و با صداقتی است و هیچ گاه باج نمی دهد و وارد جنگ زرگری نمی شود.کرباسچی مشاور ارشد ستاد کروبی می شود.احتمال دارد اگر کروبی مصمم برماندن شد و اصلاح طلبان به اجماع رسیدند با اشاره صحنه گردان در دقیقه90 از فعالیت تبلیغاتی برای ستاد کروبی انصراف و اعلام حمایت به نفع کاندیدای واحد اصلاح طلبان کنند.حال کروبی می ماند و ریزش شدید آرا، یا باید برود یا با اندک رای باقی مانده بماند. داستان اسب تروا در ستاد کروبی محقق خواهد شد.

در این میان جریان اصولگرا نیز باید دچار تشتت شود. رفتن خاتمی باعث عدم انسجام و یکپارچگی اصولگرایان می شود.مطرح ساختن دولت ائتلافی کمک بسزایی به تشتت سازمان رای اصولگرایان خواهد شد.از طرفی نیز میرحسین می تواند با ارائه شعارها و مشی تبلیغاتی احمدی نزاد و معرفی خط مشی اصلاح طلب اصولگرا بخشی از این آرا را به سمت خویش ببرد.

2- سازمان رای اصلاح طلبان

معمولا سازمان رای اصلاح طلبان به سختی تشکیل می شود. چرا که اغلب حامیان اصلاح طلبان از وضعیت انتخابات با توجه به استقبال های مردم از احمدی نژاد و کارهای انجام شده دولت و از طرفی رویه دو دوره 4ساله ریاست جمهوری خاتمی در ایران ، ناامید هستند.لذا باید تلاشی مضاعف تر از اصولگرایان نمایندهم برای به صحنه کشاندن آرا و هم جهت دهی به آرا.  از سویی اصولگرایان تلاشی به جهت به صحنه آوردن آرای خود ندارند و فقط همت خویش را به جهت دهی آرا باید معطوف سازند. از طرفی حضور مردم روستاها و شهرهای کوچک بیشترین سهم آرای ماخوذه انتخابات را شامل می شود.دولت احمدی نژاد نیز با توجه به خط مشی و عملکرد خود توانسته این آرا را از آن خود کند. از آنجا که اصلاح طلبان نتوانسته اند در دوران قدرت خود برای روستاها و شهرهای کوچک خدمات قابل ملاحظه ای ارائه دهند، کارشان بسیار مشکل تر شده است. لذا سرمایه خود را باید در شهرهای بزرگ هزینه کنند و طبیعی است که باید تلاش زیادی را به منظور به صحنه کشاندن آرای شهری بپردازند. سفرهای استانی احمدی نژاد همچنان ادامه دارد ومصوبات استانی،  افتتاح طرح ها ، استقبال پرشکوه مردم و حضور احمدی نژاد در مراکز استانها در دور دوم سفرها آرای خاکستری را به سمت خود سوق می دهد. اصلاح طلبان فقط در صورت ایجاد موج جدید شاید بتوانند طیفی از آرای خاکستری را جذب کنند.حال این موج در برنامه ایشان هست یا نه؟ و یا در صورت  مثبت بودن به چه شکلی خواهد بود؟ نیاز به سپری شدن زمان است. با توجه به سابقه اصلاح طلبان در زمان در دست داشتن قدرت می بینیم که آنها برای نیل به مقصود دست به هر کاری می زنند و حتی ابایی از قتل و ترور تا تشنج و آشوب و درگیری و رسانه ای کردن آن و بعد انداختن آن به گردن دیگران- نظیرفاجعه 18 تیر-  ندارند.

3-وضعیت اصولگرایان

در این دوره انتخابات وضعیت سازمان رای احمدی نژاد با همراه بودن طیف سابق ستاد خودجوش مردمی و جوانانش و همسو شدن اکثریت احزاب اصولگرا بهتر از دور قبل است. در این بین نامزدی قالیباف و دولت ائتلافی- هر جند هر دو گزینه مذکور در حال حاضر با حضور میرحسین منتفی است-  گرچه تا حدودی باعث تشتت آرای اصولگرایان می شود اما از طرفی باعث جذب آرای افرادی از اصولگرایان که شعارشان «هرکس به جز احمدی نژاد است» است می شود تا رایشان به سبد اصلاح طلبان ریخته نشود. از طرفی دیگر احتمال آن می رود تعداد کاندیدای اصولگرایان نیز کمتر از دوره قبل باشد که خود کمکی به آرای احمدی نژاد خواهد بود.

 

 

 

 



  • کلمات کلیدی :
  •   نظرات شما  ( )

    نویسنده مطالب زیر:   سیزده 57  

    عنوان متن مقاله پنج شنبه 88 فروردین 27  ساعت 12:0 عصر

     

    تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام 2

     

    و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم. و الله قسم، من با نخست‌وزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی می‌دانستم. و الله قسم، من رای به ریاست جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.

    سخنی از سر درد و رنج و با دلی شکسته و پر از غم و اندوه با مردم عزیزمان دارم: من با خدای خود عهد کردم که از بدی افرادی که مکلف به اغماض آن نیستم هرگز چشم‌پوشی نکنم. من با خدای خود پیمان بسته‌ام که رضای او را بر رضای مردم و دوستان مقدم دارم؛ اگر تمام جهان علیه من قیام کنند دست از حق و حقیقت برنمی‌دارم. من کار به تاریخ و آنچه اتفاق می‌افتد ندارم؛ من تنها باید به وظیفه شرعی خود عمل کنم. من بعد از خدا با مردم خوب و شریف و نجیب پیمان بسته‌ام که واقعیات را در موقع مناسبش با آنها در میان گذارم. تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام؛ سعی کنند تحت تاثیر دروغ‌های دیکته شده که این روزها رادیوهای بیگانه آن را با شوق و شور و شعف پخش می‌کنند نگردند. از خدا می‌خواهم که به پدر پیر مردم عزیز ایران صبر و تحمل عطا فرماید و او را بخشیده و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد.(مخاطبان فهیم سیزده57 توجه دارند که تنها سه ماه بعد این آرزو برآورده می شود!) ما همه راضی هستیم به رضایت او؛ از خود که چیزی نداریم، هر چه هست اوست. و السلام.

    یکشنبه 6 / 1 / 68

    روح‌الله الموسوی الخمینی

     

    *لازم به توضیح است که حضرت امام با وجود اصرار زیاد بر انتشار این نامه از رسانه ها، با تقاضا و صلاحدید مسئولان کشور مبنی بر عدم انتشار در آن زمان موافقت فرمودند. برای اولین بار این نامه در تاریخ 1/9/76 در روزنامه جمهوری اسلامی به چاپ رسید و مورد تأیید دفتر نشر آثار امام نیز قرار گرفت و در سال 1378 در ضمن کتاب صحیفه امام به چاپ رسید.امیدواریم که بازخوانی این نامه در سالگرد نگارش آن مفید فایده بوده باشد.



  • کلمات کلیدی :
  •   نظرات شما  ( )

    نویسنده مطالب زیر:   سیزده 57  

    عنوان متن مقاله پنج شنبه 88 فروردین 27  ساعت 12:0 عصر

    انصـافـاً حیـف شـد

    هرچند رسانه های محلی – نظیر روزنامه های تحلیل روز و افسانه- و رسانه های کشوری همسو با جناب آقای خاتمی –نظیر سایت یاری نیوز و...- از  استقبال بیاد ماندنی و تاریخی مردم شیراز پس از اولین سفر زود هنگام تبلیغاتی آقای خاتمی به استان فارس نوشتند ، اما تنها چند روز بعد در حاشیه مراسم جشن میلاد پیامبر اکرم(ص) در جماران ، آقای خاتمی ضمن تشکر از دست اندرکاران  این سفر گفت که ”من انتظار داشتم که بتوانند بیست ، بیست و پنج هزار نفر جمع کنند ولی نتوانستند بیش ا ز پنج هزار نفر جمع کنند .“ ایشان به این نکته مهم اشاره کردند که ”ماندن در صحنه انتخابات و رفتن به دور دوم برای من نوعی شکست است هرچند شاید برای میر حسین رسیدن به دور دوم یک پیروزی محسوب شود.“ و سپس تلویحاً انصراف خود را از انتخابات پس از گذشت مدت بسیار کوتاهی از اعلام حضور رسمی ابراز داشتند. رسانه های محلی و ملی درست گفته بودند؛ استقبال، بیاد ماندنی و تاریخی بود. به حدی سرد و تاریخی که سبب انصراف خاتمی از انتخابات شد. وقتی آقای خاتمی در استانهای همجوار نیز با همین استقبال روبرو شد و در طرف مقابل سفر استانی رقیب خویش در یزد (زادگاه خاتمی) واستقبال 350000 نفری از او را دید (هر چند دوستان در رسانه های خود مزاح فرموده و گفتند چون احمدی نژاد شام و نهار داده است!! این جمعیت جمع شده است) به خوبی دانست که در خوش بینانه ترین حالت به دور دوم خواهد رفت و این برای کسی که از پشتوانه بیست ویک میلیون رای برخوردار است چیزی جز شکست نخواهد بود. همین شد که چند روز پس از حواشی خبرساز جماران رسما انصراف خود از انتخابات را بیان کرد. نگارنده نیز به مانند بسیاری از طرفداران  آقای خاتمی در حیرت فرو رفت که چرا اینقدر زود؟! لااقل بعد از تعطیلات نوروزی! و بعد از آن – و البته این بار نه مانند طرفداران پروپا قرص خاتمی، بلکه بسیار بیشتر- در حسرت این اتفاق و غم از دست دادن فرصت طلایی رویارویی و تقابل مستقیم دو گفتمان احمدی نژاد و خاتمی باقی ماند، تقابلی دقیقا همانند آنچه در سال 84 بین احمدی نژاد و هاشمی رفسنجانی گذشت.

    با کنار کشیدن خاتمی انتخابات وارد مرحله جدید و پیچیده تری شد. از بدیهی ترین نتایج این انصراف می توان به کاهش مشارکت عمومی و نیز مستاصل شدن یکی از طیف های تاثیر گذار و بسیار پرنفوذ جناح اصلاح طلب یاد کرد. اصولاً ما در جریان شناسی جناح موسوم به اصلاح طلب چهار گروه کلی را می بینیم:

     1- طیف رادیکال و تندرو؛ نظیر ملی مذهبی ها و دفتر تحکیم وحدت طیف علامه.

    2- طیفی که ضمن تندروی- البته نه در حد گروه اول- سعی در ارائه چهره ای انقلابی و خط امامی از خود دارند؛ حزب مشارکت وسازمان مجاهدین انقلاب مهمترین احزاب این طیفند.

    3- حزب اعتماد ملی به دبیر کلی شیخ اصلاحات که کاملا در چارچوب نظام و رهبری حرکت کرده و منشی معتدل و البته بالطبع اصلاح گرایانه دارند.

    4- طیف کارگزاران به دبیر کلی کرباسچی و سخنگویی مرعشی(برادر خانم هاشمی رفسنجانی). از دیگر اعضای تاثیر گذار این حزب میتوان به محمد هاشمی - برادر آقای هاشمی رفسنجانی- اشاره کرد.

    در این بین دسته اول که در اکثر مواقع با تحریم انتخابات و یا با ارائه گزینه ای بسیار رادیکال که رد صلاحیت او حتمی است   ( در این انتخابات احتمالا عبدا... نوری و یا عزت ا...سحابی) به استقبال انتخابات می روند.

    دسته سوم نیز که بارها تاکید کرده اند که آقای کروبی به هیچ وجه به نفع هیچ گروه یا حزب یا فردی کنار نمی رود، حتی اگر آن فرد خاتمی یا میرحسین باشد. در مورد دسته چهارم نیز بایستی اذعان کرد که آنقدر پیچیده عمل می کنند که جریان شناسی این طیف نیازمند فرصتی طویل است و اصولا شناخت این حزب در این وجیزه نمی گنجد، همان طور که پدر معنوی این حزب - آقای هاشمی رفسنجانی- نیز به این راحتی ها قابل شناخت نیست!

    و اما با انصراف خاتمی ، دسته دوم جناح اصلاح طلب حیران مانده است که چه بایستی کرد؟ این طیف که از همراهی مجمع روحانیون مبارز نیز برخوردارند (از اعضای تاثیر گذار مجمع می توان به حجج اسلام: موسوی خوئینی ها، ابطحی، موسوی لاری، انصاری و ... اشاره کرد) کسب قدرت در قوه مجریه را یک اصل میداند تا با در اختیار گرفتن دولت کلیه ارکان اجرائی را در دست گرفته و به زعم خود انحرافات این چهار سال را با سرعت جبران کنند! اینکه حال با انصراف خاتمی بایستی چه کرد پاسخی است که سبب تشتت و چند دستگی شدید در همین طیف گردیده است. به تازگی ستاد جوانان 88 – که در کل کشور برای دعوت از خاتمی و انجام تبلیغات انتخاباتی او شکل گرفته بود- از کلیه اعضای خود خواسته است که از چند گزینه: اجماع بر میرحسین، اجماع بر کروبی، اجماع بر گزینه ای غیر از دو مورد فوق( فرضاً احمدی نژاد!) و عدم اجماع بر هیچ نامزد انتخاباتی و انحلال رسمی ستاد، یکی را انتخاب کرده تا بتوانند طبق نظر اکثریت عمل کنند. این تشتت به حدی است که برخی از افراد این طیف ضمن ابراز ناراحتی شدید از خاتمی به دلیل انصراف از انتخابات و حمله شدید به میرحسین موسوی- به دلیل اینکه حضور وی را سبب اصلی انصراف خاتمی می دانند- گزینه تحریم انتخابات را مطرح کرده اند. اما فی الواقع دیگر انتخابات آن شور و حال سابق را نداشته و به نظر می رسد که از هم اکنون شانس احمدی نژاد برای سکنی مجدد در خیابان پاستور تهران بیش از دیگر رقبا خواهد بود، تا حدی که بسیاری قائلند با وجود اجماع میان کروبی و میرحسین نیز- هر چند بعید به نظر می رسد- این اتفاق خواهد افتاد. به هر حال بایستی اذعان کرد که جناح موسوم به اصولگرا فرصتی طلایی را از دست داد. فرصتی که به احتمال زیاد- همان طور که نظرسنجی های مختلف نشان می دهد- شکست خاتمی و پیروزی احمدی نژاد را در پی داشت و بالطبع شکست خاتمی به عنوان نماد اصلاحات هزینه بسیار گزافی برای جریان دوم خرداد می داشت و پس از آن مدعیان اصلاحات را بیش از پیش در محاق فرو می برد. خاتمی شخصی بود ریسک گریز و در این دوئل بازی نکرد، او حتی حاضر نشد در صحنه بماند و برای تقویت جناح اصلاح طلب به فعالیت خود ادامه دهد و آنگاه چند هفته قبل از انتخابات با انصراف خود پاس طلایی را به میرحسین یا کروبی بدهد، دقیقاَ بر خلاف احمدی نژاد که بسیار تکلیف محور است، حتی اگر عمل به تکلیف چنین ریسکی را طلب کند. ای کاش خاتمی    نمی رفت، و حال که رفته ای کاش دوباره باز می گشت، انصافا حیف شد...

     



  • کلمات کلیدی :
  •   نظرات شما  ( )

    نویسنده مطالب زیر:   سیزده 57  

    عنوان متن مقاله پنج شنبه 88 فروردین 27  ساعت 11:59 صبح

    تاریخ اسلام پر است از خیانت بزرگانش به اسلام 1

     

    بسم الله الرحمن الرحیم

    جناب آقای منتظری

    با دلی پر خون و قلبی شکسته چند کلمه‌ای برایتان می‌نویسم تا مردم روزی در جریان امر قرار گیرند. شما در نامه اخیرتان نوشته‌اید که نظر تو را شرعاً بر نظر خود مقدم می‌دانم؛ خدا را در نظر می‌گیرم و مسائلی را گوشزد می‌کنم. از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضعگیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند. به قدری مطالبی که می‌گفتید دیکته شده منافقین بود که من فایده‌ای برای جواب به آنها نمی‌دیدم. مثلا در همین دفاعیه شما از منافقین تعداد بسیار معدودی که در جنگ مسلحانه علیه اسلام و انقلاب محکوم به اعدام شده بودند را منافقین از دهان و قلم شما به آلاف و الوف رساندند و می‌بینید که چه خدمت ارزنده‌ای به استکبار کرده‌اید. در مساله مهدی هاشمی قاتل، شما او را از همه متدینین متدین‌تر می‌دانستید و با اینکه برایتان ثابت شده بود که او قاتل است مرتب پیغام می‌دادید که او را نکشید. از قضایای مثل قضیه مهدی هاشمی که بسیار است و من حال بازگو کردن تمامی آنها را ندارم. شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مساله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید -که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند- ، با دلی شکسته و سینه‌ای گداخته از آتش بی‌مهری‌ها با اتکا به خداوند متعال به شما که حاصل عمر من بودید چند نصیحت می‌کنم دیگر خود دانید:

    1 - سعی کنید افراد بیت خود را عوض کنید تا سهم مبارک امام بر حلقوم منافقین و گروه مهدی هاشمی و لیبرال‌ها نریزد.

    2 - از آنجا که ساده‌لوح هستید و سریعاً تحریک می‌شوید در هیچ کار سیاسی دخالت نکنید، شاید خدا از سر تقصیرات شما بگذرد.

    3 - دیگر نه برای من نامه بنویسید و نه اجازه دهید منافقین هر چه اسرار مملکت است را به رادیوهای بیگانه دهند.

    4 - نامه‌ها و سخنرانی‌های منافقین که به وسیله شما از رسانه‌های گروهی به مردم می‌رسید؛ ضربات سنگینی بر اسلام و انقلاب زد و موجب خیانتی بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحی له الفدا- و خون‌های پاک شهدای اسلام و انقلاب گردید؛ برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند.

     

     



  • کلمات کلیدی :
  •   نظرات شما  ( )

    نویسنده مطالب زیر:   سیزده 57  

    عنوان متن پشت صحنه پنج شنبه 88 فروردین 27  ساعت 11:55 صبح

     *آره، درسته، حق با شماست. قرار بود پشت صحنه یک ستون کوتاه باشه ولی اینقدر اتفاقات عجیب و غریب تو این بیست و چند روز اتفاق افتاده که نمی شه نگفت، فقط به بعضیاش اشاره می کنم.

    *سکانس اوّل: ” در حالت طبیعی ش پیر آدم در میاد بخواد این هفته نامه را سر موقع برسونه. کل کارایی که حین این چند سال تو دانشگاه انجام دادم یه طرف ، این لا مذهب نشریه هم یه طرف؛ حالا حسابش را کن که با این اوضاع و احوال، بچه های نشریه هم هر کدوم ید طولایی در ارائه  انواع و اقسام سوتی های ریز و درشت داشته باشن. دیگه ببین چه میشه؟!“ اینا رو داشتم به مجتبی می گفتم اونم مرتّب سرش رو تکون می داد و ضمن تاکید اَکید حرفام، تاسف حدوداً عمیق خودش رو از این بی نظمی ها و سوتی های بَرو بَچ ابراز می کرد.

    *سکانس دوّم : فکر کنم دوم، سوم فروردین بود که با مجتبی کار داشتم و زنگ زدم به موبایل نشریه( چون موبایل همیشه دست اونه) دیدم خاموشه! چند بار دیگه هم زنگیدم بازم فایده ای نداشت و خاموش بود. از یه طریق دیگه پیداش کردم و بعد از یک گپ کوچیک،  تازه دوزاریم افتاد  که گوشی نشریه دزدیده شده! البته ناگفته نمونه که این گوشی سومین باره که به دست ایشون گم می شه ولی هر بار یه آدم درستی پیداش می کرد و بَرش می گردوند ولی متاسفانه این دفعه...! حالا ما رو باش با کی شدیم هفتاد میلیون؟! کاش لااقل این فکمون رو بسته بودیم و الکی درد دل نکرده بودیم! (یه کم گوشتون رو یارید جلو، نه نشد، بیا جلوتر، خیلی خصوصیه: تازه کجاش را دیدید؟! بعد از اینکه گوشی رو دزدیده بودن برای اینکه کارمون لنگ نشه، مجتبی گوشی خانومش را برداشته بود، همین چند ساعت پیش بم زنگ زد و گفت اونم تو سیزده بدر گم کرده!) بله دیگه، حالا خر بیار، باقله بار کن. کم کم باید اسم ایشونو در کتاب رکورد ها ثبت کنیم چون چند ماه پیش هم گوشی خودشون گم کردند.

    *سال 83، مسئول بسیج و مسئول جامعه و مسئول ستاد یادواره شهدای دانشگاه، 3 تا آدم یغور وهیکلی بودن که هر کدومشون حول وحوش 120 کیلویی داشتن. ما که ورودی 84 هستیم و اون موقع ها نبودیم ولی میگن یه روز هر 3 تاشون با همدیگر سوار یه موتور شده بودن و از سر بالایی دانشگاه رفته بودند خوابگاه مفتح! ( قابل توجه بچه مامانی هایی که کسی رو ترک عقب سوار نمی کنن که مبادا موتورشون خراب بشه، اِوا، مامانم اینا!) سال ها بعد یعنی سال 87 یکی از رفقا با یک تحلیل کاملا علمی فلسفی!می گفت تاریخ را باید به دو قسمت تقسیم کنیم ، قبل از بالا رفتن اون موتور و بعدش! حالا به این جملات که تو بروشور تبلیغاتی سیرک ملی ایتالیا نوشته شده دقت کنید:” مردم شیراز به دو گروه تقسیم خواهند شد (این تیترش بود) این کار را سیرک انجام می دهد . بعد از رفتن سیرک، مردم دو گروه می شوند: آنهایی که سیرک بزرگ ایتالیا را دیده اند و آنهایی که از دیدن این اتفاق بی سابقه محروم می مانند!“

    *هرچند دوست ندارم فضای نشریه رو محدود به اتفاقات کوچک و سطحی دانشگاه کنم ولی گاهی اشاره به بعضیاش بدم نبست. بعد از چاپ آخرین شماره سیزده 57 آقای ارژنگ.ع از دانشجویان دانشکده مهندسی و از اونایی که فریاد ”زنده باد مخالف “ شون گوش فلک رو پر کرده، سیزده 57 هایی که روی میز مهندسی بود رو برداشته و به قول خودش برای عمل به وظیفه انقلابیش! همشون ریخته توی چمنای گوشه حیاط دانشکده مهندسی تا کسی برنداره و بخونه. خوب حتما دلش خواسته دیگه، زورش زیاده! خواستم بگم که عزیز خوب برادر، الهی من قربون اون قد و بالات برم، الهی من فدای اون هیکل بدنسازیت بشم (من که هنوز توفیق زیارتتون نصیبم نشده، ولی از اونجایی که زورتون زیاده احتمال می دم که هیکل درست وحسابی و آن کادری داشته باشین) و خلاصه ای عصاره همه ی خوبیها و اصلا ای جامعه مدنی، ای دموکراسی، ای آزادی بیان و... دو تا پیشنهاد از من لاغر مردنی و ضعیف و بدبخت وبیچاره بشنو: اول اینکه برو آرشیو قوی ترین مردان ایران رو که تو عید پخش شد گیر بیار رو ببین (فکر کنم موسسه سروش داشته باشه) بعضی از اون آدم بزرگا با اینکه به قول خودشون زورشون خیلی زیاده هرچی با یه وزنه وَر می رن نمی تونن کاریش کنن، برای همین می رن سراغ آیتم بعدی، این دفعه با یه دید دیگه اون تصاویر را ببین، شاید یه چیزایی دستگیرت شد...دوم اینکه یه موقعی این کارا رو انجام بده که دانشگاه خلوت باشه، آخه طیف –به قول خودتون- خاکستری ، کلی به شما دل بستن، شما که میای صاف صاف تو روز روشن این کار رو انجام می دی، یه موقع می بیننت بعد بد می شه ها، بوّوه می شینا،خود دانید.  

    *من غلط کنم بخوام به علماء توهین کنم! تو پشت صحنه شماره قبل یه اشاره ای کرده بودم به حضور خودم وعلی وغلامعلی تو مسجد قبا برای شنیدن سخنرانی آقای خاتمی و یه سری حواشی اون جلسه مثل سختگیری های چند تا از طلبه های اونجا که نکنه یه موقع کاری انجام بدیم! بعد نوشته بودم :“مامور مخصوص حاکم بزرگ، میتیکمان؛ دیگه از دست ما عصبانی شده بود“ و منظورم مامور هایی بود که گذاشته بودند مخصوص ما سه نفر. بعد از دو سه روز یکی از رفقا تماس گرفت که فلانی این چیه نوشتی؟ چرا به آقای دستغیب گفتی میتیکمان“؟! بعد که برام توضیح داد فهمیدم که عجب گافی دادم! راست می گفت، احتمال داشت خوانندگان بجای مقصود من این برداشت رو از نوشته کرده باشن. به هر حال همینجا رسما اعلام می کنم که ما با وجود تمام اختلاف نظرات سیاسی که با جناب آقای دستغیب داریم مخلص ایشون و کلیه علمای شهر هم هستیم و اگر احیانا جسارتی شده عذرخواهی می کنیم هر چند خداوکیلی هیچ غرضی در کار نبوده... 

    *همین چند مدت پیش بود - بعد از اون تجمعی که اخر تابستان گرفتیم و شب هم جلوی دادگاه تو خیابون خوابیدیم -  که سومین تجمع دانشجویی رو، روبروی دانشگاه ویژه روحانیت شیراز برگزار کردیم هدف تجمع هم اعتراض به دستگیری حجت الاسلام جهانشاهی بود و اینکه باید آزادش کنید ( اینکه جهانشاهی یا همون طلبه ی سیرجانی کی هست رو حتما تو صحفه اخبار خوندید) هر چی می گفتیم آقاجان سر تا پای صحیفه رو بگردید هیچ جاش نگفته که پیاده روی در بیابان خلاف شأن روحانیت هست، عوضش تا دلتون بخواد گفته که اشرافیگری و بنز سواری و کاخ نشینی و تجملگرایی خلاف شأن روحانیت اصیل هست، اما گوششون بدهکار نبود. می گفتن مگه رهبری خودش اطلاع نداره، همین که عکس العملی نشون نمی ده یعنی اینکه کار ما در دستگیری این آقا درسته! می گفتیم آخه مگه رهبری بیکاره که تو هر موضوعی به این کوچیکی وارد بشه، اما فایده ای نداشت، بازم ساز خودشون رو می زدن. فکر کنم 26 اسفند بود که شهبازی –دبیر جنبش عدالتخواه کل کشور- پیامک زد که: ”رهبری خطاب به طلبه ی سیرجانی: شَکَّر ... مساعیکَ. آزادی جهانشاهی پس از 7 ماه حبس در زندان اِوین به فرمان رهبر انقلاب“ داشتم شاخ در میاوردم! دو روز بعد که خبرش رسانه ای شد خیالم راحت شد که راسته. به نظرم حالا موقشه که آقایون بیان و به دانشجوها جواب بدن که چرا باید این قدر ضعیف کار کنن و کار رو لوث کنن که رهبری مجبور بشه از خودش مایه بذاره و تو این مسائل ریز وارد بشه؟ واقعاً زشت نسیت برای مسئولای استان؟!

    برادرای مسئول! اینو می دونید ولی بازم گوش کنید؛ سرباز همیشه تو خط مقدم هست و فرمانده از پشت راهنمایی می کنه، به عبارت بهتر ماها سرباز صفریم ما سرباز امام زمان و انقلابیم و هیچ عددی حساب نمی شیم اون که عدد هست و یه رقمی به حساب می یاد فقط یک نفره و اونم ولیّ فقیه زمانه. حالا ما سرباز صفرا اگه پشت عدد قرار گرفتیم هیچ فایده ای نداره، صفر پشت عدد اصلاً خونده نمی شه ولی اگه رفتیم خط مقدم و شدیم سپر و جلوی عدد قرار گرفتیم اون موقع به ازای هر صفری، هی عدد بزرگتر می شه، می شه صد، می شه هزار، ده هزار، صد هزار، یک میلیون و بالاخره بیست میلیون! حالا دوباره هر موقع خواستیم خیر سرمون یه انتقاد و اعتراضی کنیم بهمون انگ بزنید که ”مگه شما پیرو رهبری نیستید؟! تا وقتی ایشون چیزی نگفتن شما هم هیچ کاری نباید کنید!“ باشه؟!

     



  • کلمات کلیدی :
  •   نظرات شما  ( )

    نویسنده مطالب زیر:   سیزده 57  

    عنوان متن گفته ها و شنیده ها 2 پنج شنبه 88 فروردین 27  ساعت 11:54 صبح

    وقتی طلبه سیرجانی آزاد شد ؛ همه خواب بودند

    با گذشت یازده روز از آزادی طلبه سیرجانی از زندان اوین به فرمان رهبرمعظم‌انقلاب، این اتفاق انعکاس رسانه‌ای درخوری نیافته و بایکوت خبری رفتار عدالتخوهانه این طلبه سیرجانی همچنان ادامه دارد. 
    این در حالیست که اغلب رسانه‌ها صرفاً به مخابره خبر آزادی وی که اولین بار توسط شبکه ایران منتشر شد بسنده کردند. به نظر می رسید با توجه به دستور مستقیم رهبر انقلاب در این زمینه و اعتراض های دانشجویی-طلبه ای به نوع رفتار قضایی علیه این طلبه جوان، آزادی وی علی‌القاعده تا مدتها توجه فعالان رسانه‌ای و سیاسی و فرهنگی را به خود جلب کند. 
    طلبه سیرجانی که پس از اعتراض به پرونده زمین‌خواری در سیرجان و با وجود حمایت مردم این شهر در دادگاه کرمان محکوم شده بود، پس از مدتی و به دنبال اعتراض دانشجویان با حکم رهبر انقلاب از زندان آزاد شد. اما به دلیل ادامه روند مفاسد اقتصادی در شهر سیرجان، حجت الاسلام جهانشاهی در حرکتی اعتراض‌آمیز، با پای پیاده به سمت تهران حرکت ‌کرد. اما تنها پس از طی پنجاه کیلومتر در مسیر تهران ودر نزدیکی های آباده فارس با حکم دادگاه روحانیت فارس به جرم «اقدام خلاف شؤون روحانیت و تشویش اذهان عمومی» بازداشت شد. این طلبه عدالتخواه که نزدیک به 15 ماه از قرار حبس او باقی بود، شامگاه 28 اسفند دوباره با فرمان رهبرمعظم انقلاب آزاد شد. مقام معظم رهبری در پیامی خطاب به این طلبه عدالتخواه فرمودند : شکرالله مساعیکم

    عضو کارگزاران:شانسی برای اجماع وجود ندارد

    عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران گفت: احتمال ضعیفی برای اجماع اصلاح طلبان وجود دارد با این حال من شانسی برای اجماع اصلاح‌طلبان نمی‌بینیم.

    هدایت آقایی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران در خصوص اجماع در جبهه اصلاحات اظهار داشت: همه مایل به اجماع میان دو کاندیدای موجود هستیم ولی در شرایط فعلی احتمال آن ضعیف است و با این شرایط انتخابات به مرحله دوم کشیده می‌شود. وی افزود: احتمال حضور کاندیدای جدید در حال حاضر وجود ندارد زیرا دیگر فرصت کافی و انگیزه لازم در این خصوص وجود ندارد.

     



  • کلمات کلیدی :
  •   نظرات شما  ( )

    نویسنده مطالب زیر:   سیزده 57  

    عنوان متن گفته ها و شنیده ها 1 پنج شنبه 88 فروردین 27  ساعت 11:49 صبح

     

    انتخابات ابزار قدرت‌طلبی نیست، مبادا کسی دشمن را به طمع بیاندازد

    حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در اولین روز سال جدید در اجتماع عظیم زائران حرم رضوی و مردم مشهد در بیانات بسیار مهمی، ضمن تشریح ”زمینه ها و ضرورتهای پیشرفت و عدالت“ و بررسی ابعاد مختلف اصلاح الگوی مصرف، به تبیین موضوع انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری و همچنین مسئله ایران وامریکا پرداختند و تاکید کردند: ملت بزرگ و عزیز ایران با توجه به آمادگی ها و زمینه های مثبت موجود، دهه چهارم انقلاب را به گامی بلند و جهشی قابل توجه در روند تحقق آرمان اصیل ”پیشرفت و عدالت“ تبدیل خواهد کرد.

    حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر لزوم همراه بودن عدالت با پیشرفت، کاهش فاصله های طبقاتی، برابری در استفاده از امکانات و فرصت‌ها و کاهش فاصله برخورداری مناطق مختلف کشوررا از جمله شاخص های حقیقی عدالت دانستند و افزودند: تحقق این آرزوهای بزرگ، سخت، اما شدنی است و باید با همت و اراده و تلاش همگانی به آنها برسیم.

    رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به تأکیدی که در پیام نوروزی بر لزوم اصلاح الگوی مصرف داشته اند، افزودند: این حرکت، گامی اساسی در روند پیشرفت و عدالت است چرا که بیماری اسراف، از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، آسیبها و مشکلات گوناگونی بوجود آورده و آینده کشور را تهدید می کند.

    ایشان، صرفه جویی را درست مصرف کردن و مصرف کارآمد و ثمر بخش خواندند و افزودند: باید اعتراف کنیم که عادتها، سنتها و روشهای غلط، زیاده روی در مصرف را به‌دنبال آورده و نسبت میان تولید و مصرف را، به ضرر تولید برهم زده است، به گونه ای که یک سوم نان تولیدی و حداقل یک پنجم آب مصرفی، که با آن همه مشکلات و دشواری‌ها تهیه می شود، عملاً به هدر می رود، متوسط مجموع انرژی مصرفی در ایران، بیش از 2 برابر متوسط جهانی شده و شاخص شدت انرژی در کشور ما یعنی نسبت انرژی مصرف شده به کالای تولید شده، متاسفانه 8 برابر کشورهای پیشرفته است.

    بخش دیگری از سخنان مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در اجتماع عظیم زائران حرم رضوی به موضوع دهمین انتخابات ریاست جمهوری اختصاص داشت.

    ایشاندر بخش دیگری از سخنان خود انتخابات را یکی از پایه های نظام اسلامی برشمردند و افزودند: مردمسالاری دینی با حرف ایجاد نمی شود بلکه نیازمند شرکت و حضور و اراده ملت و ارتباط ”فکری، عقلانی و عاطفی مردم“ با تحولات کشور است و تحقق این مسئله جز با انتخابات صحیح، همگانی و مشارکت وسیع مردم ممکن نیست. رقابت و نقد منصفانه از دیگر نکاتی بود که رهبر انقلاب به نامزدهای دهمین انتخابات ریاست جمهوری توصیه کردند و افزودند: هر یک از شما حتماً حرفی دارید و طبعاً حرف فرد مقابل را رد می کنید اما در این روند از جاده انصاف خارج نشوید و به کتمان حقایق نپردازید.

    ایشان با انتقاد از برخی که بیهوده تلاش می کنند از هم اکنون انتخابات 22 خرداد ریاست جمهوری را در ذهن مردم خدشه دار کنند، افزودند: تاکنون حدود 30 انتخابات در کشور برگزار شده و مسئولان وقت رسماً سلامت و صحت انتخابات را تضمین کرده اند و به همین علت مردم تحت تاثیر حرفهایی که تلاش می کنند انتخابات ریاست جمهوری را از هم اکنون متزلزل وخدشه دار جلوه دهند، قرار نمی گیرند. رهبر انقلاب اسلامی درباره موضع رهبری در انتخابات خاطر نشان کردند: همیشه گمانه زنی‌ها و شایعاتی در این زمینه بوده و خواهد بود اما بنده یک رأی دارم که در صندوق می اندازم و به هیچ کس هم نمی گویم که به چه کسی رأی بدهد یا ندهد، چرا که تشخیص این مسئله برعهده خود مردم است.

    ایشان افزودند: گاهی که از دولت دفاع و حمایت می کنم برخی معنایی ناصحیح برای این مسئله جعل می کنند در حالی که من براساس وظیفه همیشه از دولت‌ها و خدمتگزاران کشور حمایت کرده ام، به‌خصوص هنگامی که می بینم دولتی بیشتر به محرومان رسیدگی می کند و در مقابل ظلم و استکبار می ایستد و مورد تهاجم غیر منصفانه نیزقرار می گیرد، اما این سخنان و رفتار بنده ربطی به انتخابات ندارد و اعلام موضع انتخاباتی نیست.

    حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به اقدام مسئولان امریکا در تبریک عید نوروز به مردم ایران افزودند: حتی در همین پیام تبریک نیز ملت ایران طرفدار تروریست و دنبال سلاح هسته ای خوانده شده است. آیا این تبریک است یا دنباله همان اتهامات؟

    برگزاری نشست انتخاباتی میرحسین با اعضای شورای مرکزی مجاهدین انقلاب

    نشست انتخاباتی شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب با میرحسین موسوی برگزار شد ، در این جلسه چند تن از اعضای شورای مرکزی سازمان مجاهدین به تشریح دیدگاه‌های سازمان درباره مهم‌ترین موضوعات داخلی و خارجی پرداخته و سپس پیش‌‌شرط‌های حمایت از میرحسین در انتخابات دهم ریاست جمهوری را اعلام کردند.  میرحسین نیز با نزدیک دانستن دیدگاه‌های خود با مباحث مطرح شده به ارائه تحلیلی از وضع موجود پرداخت و سپس برنامه‌های انتخاباتی‌اش را تشریح کرد.  پس از پایان این جلسه شورای مرکزی سازمان مجاهدین با فراخوانی مسئولان استانی سازمان، استراتژی انتخاباتی این سازمان را در انتخابات دهم ریاست جمهوری که مبتنی بر حمایت و پشتیبانی از کاندیداتوری میرحسین موسوی است اعلام کردند.

    منبع درآمد مخفی احمدی نژاد

    رئیس جمهوری اسلامی ایران هم چنان و با گذشت نزدیک به چهارسال از ریاست خود بر قوه مجریه از حقوق اداری استفاده نکرده و همچنان به دریافتی خود از دانشگاه به عنوان استاد دانشگاه قناعت می کند.

    هر چند خبر عدم دریافت حقوق توسط رئیس جمهور از مدت ها پیش بر سر زبان ها افتاده و رسانه ای شده بود و حتی استفاده نکردن رئیس جمهور از حق ماموریت های خود نیز در همان زمان بسیار مورد توجه قرار گرفت اما این بار خبرنگار جهان به منبع درآمدی ناگفته ومخفی برای رئیس جمهور دسترسی پیدا کرد که تاکنون خبری از آن منتشر نشده است.

    دکتر احمدی نژاد که پس از ریاست جمهوری به دلیل کم شدن حضورش در دانشگاه با کاهش دریافتی خود مواجه شده است و از طرفی با توجه به بالا رفتن مهمان ها و دیدار کنندگان با وی، رئیس قوه مجریه از مدت ها پیش اقدام به دریافت وام های با اقساط پایین نموده و گذران زندگی خود را که با مشکل مواجه شده از طریق وام های قرض الحسنه به انجام می رساند.

    این گزارش حاکی از آنست که تغییر مکان زندگی رئیس جمهور نیز که در خانه های سازمانی دولتی سکنی گزیده از دیگر نشانه های ساده زیستی رئیس جمهور در وضعیتی پایین تر از خط فقر است. چرا که خانه وی از داشتن معمولی ترین امکانات مانند مبل و دیگر وسایل محروم بوده و چینش موکت ها و وسایل زوار در رفته به حدی چشم را آزار می دهد که در سفری که سید حسن نصرالله به ایران داشته و به عنوان مهمان وارد خانه دکتراحمدی نژاد شده بود، دبیر کل حزب الله لبنان از چنین زندگی ساده و بی آلایشی به شدت اظهار تعجب و شگفتی کرده بود.

    بچه های یک مدرسه انگلیسی زبان در شیراز، سیرک ملی ایتالیا را به چالش کشیدند

    صدها دانش آموز دختر و پسر مدرسه انگیسی زبان مهر تابان که برای مشاهده سیرک به مکان برگزاری سیرک ملی ایتالیا در شیراز آمده بودند، در اقدامی خودجوش و با سر دادن شعارهایی به زبان انگلیسی و ایتالیایی، برگزاری این سیرک در کشورشان را محکوم و از بی توجهی مقامات سازمانهای دولتی از جمله سازمان محیط زیست ایران، نسبت به شکنجه و در بند کردن حیوانات به شدت انتقاد کردند.
    این دانش آموزان با در دست داشتن پلاکاردهایی که بر روی آنها شعارهایی در دفاع از حقوق حیوانات نوشته شده بود تا ساعتها مانع برگزاری این سیرک شدند.

    مدیران این مدرسه ضمن ابراز بی اطلاعی از این حرکت دانش آموزان، آنرا امری شخصی و ناشی از درک بالای دانش آموزان از مسائل روز دنیا عنوان کردند

     



  • کلمات کلیدی :
  •   نظرات شما  ( )

    نویسنده مطالب زیر:   سیزده 57  

    عنوان متن خاکی تر از خاک پنج شنبه 88 فروردین 27  ساعت 11:40 صبح

    ¨ امام را که پیدا کرد تمام نوشته های خود اعم از تراوشات فلسفی، داستانهای کوتاه ، شعر و ... را درون چند گونی ریخت و آتش زد!

    ”هنر امروز حدیث نفس است و هنرمندان گرفتار خودشان. به فرموده حافظ تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز. سعی کردم که خودم را از میان بردارم تا هر چه هست خدا باشد ، آنگاه این خداست که در آثار ما جلوه گر می شود ... ”

    ¨ جعبه شیرینی را جلو بردم و تعارف کردم . یکی برداشت و گفت : میتونم یکی دیگه هم بردارم ؟ گفتم : البته این حرفها چیه سید ؟ و سید یک شیرینی دیگر هم برداشت ،  اما هیچ کدام را نخورد . کار همیشه اش بود . هر جا که غذای خوشمزه یا شیرینی یا شکلاتی تعارفش می کردند ، بر می داشت ، اما نمی خورد ، می گفت : می برم با خانم و بچه ها باهم می خوریم. به ما توصیه می کرد که این خیلی موثر است  که آدم شیرینی های زندگی اش را با خانواده اش تقسیم کند . شاید برای همین هم همیشه در خانه نماز را به جماعت می خواند .

    ¨ زمستان 68 بود و در تالار اندیشه فیلمی که اجازه اکران نگرفته بود ، برای یک سری از دست اندرکاران فرهنگی پخش می شد.

    سالن پر بود از هنرمندان ، فیلمسازان ، نویسندگان و همه هم مدعی . در جایی از فیلم آگاهنه یا ناآگاهانه به حضرت زهرا (س) بی ادبی شد . داشتم با خودم کلنجار می رفتم و با هزار توجیه که بالاخره طرف هنرمند بزرگی است و حتما منظوری دارد ؟ خودم را آرام می کردم که ناگهان یکی فریاد زد : خدا لعنتت کند ! چرا داری توهین می کنی ؟! همه سرها به سمتش برگشت ، سید بود با همان کلاه مشکی و اورکت سبز کره ای همیشگی .

    ¨ اولین بار توی جمکران دیدمش . آن وقت هنوز نمیشناختمش . نشسته بود و با صدایی گرم ، دعا می خواند و نرم نرم می گریست . کنارش نشستم و دل به دعایش سپردم . دعا که تمام شد ، سلام و علیکی کردم و التماس دعایی . گفت : محتاج دعاییم و وقتی دیوان حافظ را در دستم دید ، ادامه داد : با حافظ همراهید ؟ گفتم : بله، آن را دوست دارم ، گفت : برایم باز کن . باز کردم . آمد : خرم آن روز کزین منزل ویران برم . گریست . من هم  گریستم گفتم: شما ؟! گفت : مهره ای گم در صفحه ی شطرنج الهی .

    ¨ به خاطر صدای گرم و گیرایش بارها و بارها به او پیشنهاد کار شد ، اما جز یکبار ،هیچکدام را نپذیرفت . یک کار دانشجویی بود به نام رقص علم . کار مستندی برای عزاداری امام حسین (ع). کار را دید متواضعانه برایش متنی نوشت و خودش هم برایش خواند . عشق (علیه السلام)

    ¨ دائم الوضو بود . مخصوصا هنگام کار می گفت : عالم تحت ولایت تکوینی الهی است و لذا هر چه بیشتر در مسیر قرب باشیم همه چیز حتی ابزار و ادوات هم بهتر عمل می کند  . نماز اولویت اولش بود . می گفت : هر کس سر نماز حواسش پرت باشد ، در زندگی هم حواسش پرت خواهد بود .

    ¨ شب قدر بود 21 ماه مبارک رمضان. نشسته بود پای مونتا‍‍ز حدود ساعت 3 بعد از نیمه شب بود . زنگ زدم سریع گوشی را برداشت گفتم شب قدری همه میرن قرآن سر می گیرند ، دعا می کنند تو هم کار می کنی ها ؟

    گفت تو از کجا می دانی که این کارها کمتر از قرآن سر گرفتن و عبادت کردن است . فردا که آمد ، متن دوتا از برنامه ها را که همان شب نوشته بود آورد . چیزی که در هر متن وجود داشت ، دعای شهادت بود : ای شهید ، ای آنکه بر کرانه ی ازلی و ابدی وجود بر نشسته ای دستی بر آروما قبستان نشینان عادات سخیف را از این منجلاب بیرون بکش .

    ¨ صبح جمعه بود . 19 فروردین 72 حدود 500 متر را درون میدان مین و به سمت قتلگاه طی کرده بودیم . بچه ها می گفتند برگردیم ولی سید برای فیلم برداری از قتلگاه اصرار می کرد . با صدای انفجار همه زمین خوردیم . لحظات اول کاملا به هوش بود . بکی گفت : حاجی چیزی نیست . سید گفت : مگر من میترسم که شما میخواهید منو دلداری بدید؟! وقتی روی برانکارد گذاشتیمش گفت مرا به عقب نبرید . بگذارید همین جا شهید شوم. ذکر می گفت تا اواخر میدان مین و دیگر از هوش رفت .

    ¨ آماده شدیم برای تشییع که ناگهان آقا ( رهبری ) تشریف آوردند . فاتحه ای خواندند و فرمودند : از قول من به خانواده شهید آوینی ، تسلیت بگویید ، هر چند خود بزرگترین داغدار این مصیبت هستم .


     

     



  • کلمات کلیدی :
  •   نظرات شما  ( )

    نویسنده مطالب زیر:   سیزده 57  

    عنوان متن معرفی کتاب پنج شنبه 88 فروردین 27  ساعت 11:39 صبح

     ”دا“

    تازه می فهمی دختر بودن یعنی چه؟

    اگر در خود نسبتی با دفاع مقدس و انقلاب اسلامی و آدم های آن احساس می کنید، اما ...!

    اگر به اردوی مناطق جنگی جنوب می روی و به یاد رشادت ها وحماسه ها و مظلومیت های رزمندگان دفاع مقدس 8 ساله اشک می ریزید، اما...!

    اگر دم از اصول گرایی و صدور انقلاب و ... می زنید اما ...

    اگر ... اگر ...

    اما کتاب ” دا ” را نخوانده باشید مطمئن باشید یک جای کارتان اشکال دارد (البته من که مطمئن هستم خیلیهایتان حتی نام این کتاب را نشنیده اید و تعجب هم نمی کنم در ایران ما این چیزها عادی است مخصوصا بین بچه های مذهبی! )

    مگر می شود آدمی با این همه اذعاهای فوق الذکر پرمخاطب ترین و برترین کتاب ادبی سال 87 را نخوانده باشد؟!! مگر می شود این همه دم از مبارزه با تهاجم فرهنگی وناتوی فرهنگی زد و این همه همایش و سمینارها و بریزو بپاش و... در مورد تهدیدات نرم برگزار کرد و هنوز ابزارها و استعداد ها و پتانسیل های فرهنگی خود را نشناخت؟!

    کتابی که از کارگردانان مشهوری چون مهرجویی، بنی اعتماد، میلانی و حاتمی کیا گرفته تا بازیگرانی چون تیموریان، سلیمانی و فرشچی گرفته، نویسندگان و منتقدان ادبی و حتی نمایندگان مجلس چون میرتاج الدینی و حداد عادل و وزرا و شخص رهبری آن را خوانده و تحت تاثیر قرار گرفته اند

    اصلا بگذارید جوری دیگر بگویم: یک کتاب در ژانر دفاع مقدس! حجم 800 صفحه! با قیمت 11 هزار تومان! در طی 9 ماه! ( باور کنید همه این هایی که گفتم در ایران ما شاخص منفی فرهنگی محسوب می شود به چاپ سی سوم برساند آن هم با این طیف وسیع مخاطب! آن هم در ایران ما ...،باور کنید از ابوالعجایب است.( آنهایی که دستی در بازار کتاب و نشر دارند می فهمند من چی می گویم)

    کافیست کتاب را به دست بگیری ... چند روز زندگی ات مختل می شود و مجبور می شوی یک نفس 800 صحفه را بخوانی، تازه بعد از خواندن کتاب مصیبتت شروع می شود ... تا مدت ها خاطرات دختر 17 ساله راوی کتاب مو بر بدنت سیخ می کند و نمی توانی صحنه های آن را از یاد ببری، شاید مثل خیلی ها پای کتاب اشک هایت جاری شود.

    به قول بعضی خواندگان تازه می فهمی زن بودن یعنی چه؟ دختربودن یعنی چه؟ خرمشهر یعنی چه و جنگ یعنی چه؟ یکی از علما گفته بود از وقتی ” دا ” را خوانده ام

    دیگر خجالت می کشم بگویم ما هم جبهه و جنگ بوده ایم.

    بگذریم ...

    چند کارگردان مطرح از جمله تهمینه میلانی و داریوش مهرجویی تمایل خود به ساخت اقتباسی سینمایی از این کتاب را اعلام کردند و مولف کتاب امتیاز به حوزه هنری یعنی ناشر کتاب هدیه کرده است. بعد از رمان های سفر به گرای 270 درجه، ارمیا و شطرنج با ماشین قیات این چهارمین کتاب انتشارات سوره مهر است که قرار اسیت به چهار زبان خارجی ترجمه شود.

    محل تهیه کتاب در شیراز:

    1. فروشگاه بچه های کتاب، چهارراه خیرات روبه رو مسجد خیرات  

    2. فروشگاه مرکز کتاب مدیریت فرهنگی دانشگاه شیراز، بازارچه پردیس ارم

    3. دارالکتب شهید مطهری، بلوار زند جنب مجتمع فرهنگی شلمچه 

     



  • کلمات کلیدی :
  •   نظرات شما  ( )

    نویسنده مطالب زیر:   سیزده 57  

    عنوان متن شعر پنج شنبه 88 فروردین 27  ساعت 11:38 صبح

    آدم های مقطعه (2)

    C

    D

    DVD

    LCD

    LSD

    LG

    ما نسل آدم های مقطعه ایم، آقای مدیر!

    با حرف های بریده بریده و سمینارهای ابتر

    که جان می دهد برای Bluetooth شدن

    و شاهکارمان مسول روابط عمومی است

    که SMSهای خوبی می فرستد

     و استاد تشکیل ستاد خبری است

    حتی وقتی همه می دانند

    که هیچ خبری نیست!

    به سم ضربه اسبان مجاهدان سوگند

    می ترسم از PERDE

    از MAXIMA

    از ELEGANCE

    مخصوصاً از پرشیای جنابعالی در خیابان جردن

    و نمی ترسم از رزم ناوهای آمریکایی در خلیج فارس

    از اتاق های جنگ باکم نیست

    اما در اتاق شما حس خوبی ندارم!

    وقتی چمران را چسپانده اید به سینه ی دیوار

    وChe Govara در دانشگاه تهران سیگار    می کشد

    از عکس شهدا می ترسم

    از شماره سریال مشاوران مذهبی

    و از آدم فروش ها و فاحشه های ونک و صادقیه

    از همه ی این ها می ترسم آقای مدیر

    اما از قطعنامه های شورای امنیت نمی ترسم

    و از Cristian Amanpour

    از آگهی های آیندگان و گاج

    از فرم های کاریابی

    از سریال های طنز نود قسمتی

    از برنامه ی نود

    و از پخش مستقیم لیگ های انگلیس و آلمان و ایتالیا می ترسم

    وقتی آمریکا با پرچم Nestle

    در رگ های شما می دود

    که در نمایشگاه ها و جشنواره ها

    حرف های کارشناسی می زنید

    اتوبوس ها در ترافیک جوش می آورند

    از داغی صدای شما

     که از لزوم نقد سازنده می گویید

    ما روی موج رادیو جوان پیر شده ایم

    و در صف های ورزشگاه آزادی

    واحد موسیقی را تعطیل کنید

     و کنسرت های شجریان را

    بگذارید به مدرسه برگردیم

    و دسته جمعی سرود بخوانیم

    واحد تئاتر را تعطیل کنید

    و نمایش های مذهبی را

     بگذارید به مسجدها برگردیم

    و روضه بشنویم

    آسمان به زمین می آید

    اگر پای تلویزیون ها خوابمان نبرد؟



  • کلمات کلیدی :
  •   نظرات شما  ( )

       1   2      >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ

    پاسخی به یک منتقد
    هوشیار باشیم ! نقض قانون با شعار دفاع از قانون .
    [عناوین آرشیوشده]


     

    Powered by : پارسی بلاگ
    Template Designed By : MehDJ