اشاره: در شماره قبل موضوع توقیف روزنامه سلام به دلیل چاپ اسناد محرمانه وزارت اطلاعات دولت وقت، و سپس مظلوم نمایی روزنامه های همسو، به تفصیل بیان شد و ضمن اشاره به شکل گیری نطفه های اولیه تجمعات اعتراض آمیز دانشجویی به همین دلیل ، این اعتراضات را تا پنج شنبه عصر مرور کردیم. حال ادامه ماجرا...

بعدازظهر پنجشنبه، شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگه تهران در اعتراض به توقیف روزنامهی سلام تشکیل جلسه میدهد که اکثریت اعضا با ایجاد تجمع اعتراض آمیز موافقت نمینمایند و جلسه خاتمه می یابد.در حدود ساعت 30: 21 پنج شنبه،آقای فرخ شفیعی (دانشجوی دورهی کارشناسی ارشد) اقدام به پخش اطلاعیههای دستنویس مبنی بر دعوت دانشجویان به تجع و راهپیمایی در اعتراض به توقیف روزنامه سلام و تصویب کلیات طرح اصلاح قانون مطبوعات مینماید. حدود ساعت 22، هسته اولیه شامل حدوداً 15 تا 20 نفر جلو ساختمان شماره 22 جمع و سایر دانشجویان را ترغیب و تشویق به شرکت در تجمع نمودهاند. در واکنش به در خواست این دانشجویان رفته رفته بر تعداد دانشجویان افزوده میشود و جماعت با سر دادن شعارهایی چون ”با چوب و سنگ و شیشه، سلام تعطیل نمیشه“ و یا ”طرح سعید امامی ملغی باید گردد، توطئه و خیانت افشا باید گردد““ آزادی اندیشه، همیشه، همیشه“ به سمت در اصلی کوی حرکت میکنند. به این ترتیب در حدود ساعت 30: 22 جمعیتی حدود 150 نفر با نزدیک شدن به درب اصلی کوی، از نگهبانان کوی میخواهند در را باز کنند تا از کوی خارج شوند. سر نگهبان از طریق آقای سطوت (معاون کوی) با آقای دکتر کوهی مدیر کل امور خوابگاههای دانشگاه تهران تماس گرفته و موضوع را مطرح مینمایدو ایشان موافقت می نمایند. آقای کوهی مراتب را تلفنی با کلانتری 125 و کشیک وزارت اطلاعات اعلام و به سمت کوی حرکت مینماید. حدود ساعت 23 جمعیتی در حدود 150 تا 200 نفر از دانشجویان کوی دانشگاه از درب اصلی کوی خارج و اقدام به راهپیمایی غیر قانونی میکنند. راهپیمایی دانشجویان از کوی دانشگاه به سمت خیابان کارگر شمالی همانند روال گذشته انجام میگیرد و دانشجویان بعضاً با لباس راحتی مسیر را تا بزرگراه جلال آل احمد طی طریق مینمایند. پس از اطلاع کلانتری 125 از واقعه، ستوان قنبری (اسفر گشت کلانتری) به اتفاق ستوان ترکی (افسر گشت کلانتری 148) در محل حاضر میشوند وبا توجه به تجربیات گذشته ضمن رفتار مسالمتآمیز با دانشجویان با بیان مطالب مودبانه و دوستانه، دانشجویان را ترغیب به بازگشتمی نمایند و دانشجویان نیز از ادامه راهپیمایی منصرف، و ضمن بازگشت به کوی جلو در اصلی با عکس العملی مناسب، شعار ”نیروی انتظامی تشکر، تشکر“ را سر میدهند. بیش از دو سوم دانشجویان به داخل کوی رفته و حدود 50 نفر از آنان جلو در مشغول صحبت با یکدیگر میشوند و از رفتن به داخل کوی دانشگاه امتناع و اقدام به سر دادن شعار ”دانشجویان گول نخورید“ میکنند. سایرین به داخل کوی بر میگردند. در همین زمان سرتیپ دوم میر احمدی جانشین منطقه مرکزی ناحیه تهران بزرگ که از طریق یگان مربوطه در جریان موضوع قرار میگیرد، در حدود ساعت 45 دقیقه با مداد با لباس شخصی به محل میرسد.
به محض ورود سردار میر احمدی با لباس شخصی، نیروهای کمکی نیروی انتظامی به محل میرسند. سردار میر احمدی، بعد از ورود، با دانشجویانی که بیرون از دانشگاه مانده بودند محاوره نموده اما این گفتگو نتیجهای در بر نمی دارد. سپس بین دانشجویان و نیروی انتظامی درگیری ایجاد میشود و دانشجویان با پرتاب اشیاء مختلف با نیروی انتظامی مقابله میکنند. در این شرایط اجتماع دانشجویان به 500 الی 600 نفر افزایش مییابد ونیروی انتظامی نیز به توان و استعداد خود میافزاید. فضای داخل کوی حساس میگردد، سنگپرانی از سوی دانشجویان و در طرف مقابل از سوی لباس شخصیهای همراه نیروی انتظامی آغاز میگردد.
دکتر داوود سلیمانی معاون دانشجویی دانشگاه تهران با کسب اطلاع از حادثه از طریق آقای کوهی طی تماس تلفنی در ساعت 45: 1 بامداد جمعه مراتب را به اطلاع آقای مصطفی تاج زاده معاون سیاسی-اجتماعی وزارت کشور میرساند. آقای تاج زاده بلافاصله موضوع را به اطلاع معاون سیاسی و امنیتی استانداری تهران آقای رضایی بابادی میرساند. آقای تعالی مدیر کل سیاسی استانداری توسط معاون سیاسی استانداری از حادثه مطلع و ساعت 15: 2 به محل میرسد، وی اظهار میدارد“ خیابان خیلی شلوغ بود و مملو از سنگ و اشیای غیر عادی و بسیار متشنج و سنگ پرانی خیلی شدید بود، خصوصاً از ناحیه دانشجویان، ضمن اجازه، خودم را نماینده تاج زاده و وزارت کشور معرفی نمودم.“
آقای تعالی تلاش میکند با همکاری آقای کوهی دانشجویان را به داخل مسجد کوی هدایت نمایند. علیرغم اینکه تعدادی از دانشجویان با سخنرانی وی مخالفت میکردند، لکن صحبتهای وی موثر بوده است، اواخر سخنرانی آقای تعالی صدای شلیک گلوله از جنوب خیابان کارگر شمالی فضا را مجدداً ملتهب و منضج و موجب بی اثر ماندن اقدامات انجام شده میگردد.
از ساعت 45: 2 بامداد درگیری دانشجویان با یک فاصله کوتاه بین دو طرف به صورت پرتاب سنگ از سوی دانشجویان و پاسخ متقابل نیروهای شخصی، در کنار نیروی انتظامی ادامه مییابد. در حدود ساعت 3 سردار نظری، سرپرست ناحیه انتظامی تهران در محل حضور مییابد. در شب حادثه 2 دسته نیروی شخصی حضور داشتهاند: یک دسته از نیروهای شخصی متشکل از نیروهای کادر و وظیفه نیروی انتظامی و دسته دیگر از نیروهای گروههای تندر و موسوم به گروههای فشار و برخی افراد دیگر.
در این مرحله معاون سیاسی تهران، آقای بابادی درمحل حاضر میگردد و با سردار نظری مذاکره مینماید. مذاکرات در این مرحله نتیجهای در بر ندارد و به تفاهم منجر نمیگردد. با ملتهب شدن بیش از پیش فضا، سردار نظری موافقت میکند که با تنظیم صورت جلسه و امضا و تعهد دکتر کوهی و دکتر سلیمانی و آقای بابادی، نیروی انتظامی را از محل دور کند اما آقایان، حاضر به قبول مسئولیت و امضای صورت جلسه نمیشوند. مذاکرات بین مسئولان سیاسی- دانشگاهی و دانشجویان بینتیجه میماند. درگیری و شعار دادن دانشجویان تشدید میشود، شعارها رنگ ضد دولتی و تند و توهین آمیز به خود میگیرد، دانشجویان الفاظ رکیک به کار میبرند و متعاقباً نیروهای شخصی و برخی از سربازان پاسخ میدهند.در سویی دیگر و در همین زمان حضور نیروهای شخصی افزایش مییابد. برخی از فرماندهان ناجا اظهار میدارند نیروهای شخصی، ”ناجا“ را تشویق به حمله نموده و باالفاظ زشت آنها را به خاطر عدم حمله و کوتاهی در برخورد با دانشجویان مورد سرزنش قرار میدادند. فرمانده یاد شده معتقد است بدین ترتیب فشار روانی از دو سو (دانشجویان و نیروهای شخصی) به ناجا وارد میشده است. یکی از مسئولین ناحیه انتظامی تهران بزرگ با یک دستگاه خودرو به سوی مجتمعین در مقابل درب کوی رفته و با بلندگو اعلام مینماید“ دانشجویان عزیز ما قصد نداریم برخورد کنیم، ولیکن از شما میخواهیم هر چه سریعتر منطقه را ترک کرده و به کوی برگردید، ما موظف هستیم اگر شما به حضورتان در منطقه ادامه دهید برخورد کنیم و به شما مهلت میدهیم.“ پس از اتمام ضرب الاجل، سرپرست ناحیه انتظامی تهران بزرگ دستور پیشروی را صادر میکند.
در این مرحله حجم بالای استفاده از گاز اشک آور و روشن بودن آتش و سر دادن شعارهایی علیه نیروی انتظامی کاملاً مشهود بوده است. در این شرایط و با مقاومت دانشجویان جنگ و گریز بین نیروهای انتظامی و دانشجویان برای لحظاتی در مقابل درب انجام مییابد. در مرحله بعد نیروهای انتظامی به طور خودسر و بدون اجازه سردار نظری به دنبال پاکسازی خیابان وارد کوی میشوند. سنگ پرانی از داخل خوابگاه به سوی نیروهای انتظامی واز سوی نیروهای شخصی به سمت کوی دانشگاه شدت میگیرد. درگیری در محوطهی خوابگاه ادامه پیدا میکند. نیروهای انتظامی به برخی از خوابگاهها یورش میبرند و با دانشجویانی که به پرتاب سنگ از بالای بام مبادرت میکردند، برخورد میکنند. وزیر کشور آقای موسوی لاری تدابیری را به جانشین ناجا سردار انصاری اعلام میکند و نامبرده نیز این تدبیر را به سردار نظری اعلام میکند.
ساعت، 30: 8 صبح را نشان میدهد. درگیریها، رفته رفته به سردی میگراید.
دانشجویان در جلوی درب اصلی کوی دانشگاه تجمع کردهاند و شعار ”عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، دانشجوی مسلمان، صاحب عزاست امروز“ سر میدارند. ادامه دارد ....
|