سلام .... دانشجویان دانشگاه های شیراز هستیم
از اونایی که کشته مرده ی گفتمان انقلاب و حضرت روح الله هستند .
سربازان ولایتی هستیم که به زعممون هنوز جمهوری اسلامی اون چیزی که انقلاب اسلامی می خواست نشده ،پس هرجا انحرافی ببینیم فریاد می زنیم ، به عبارت بهتر نقد حاکمان بدون نفی حاکمیت ......
_____________________ _____________________
مدیر مسئول و صاحب امتیاز: محمد حسین رئیسی _____________________ زیر نطر شورای سردبیری و هیئت تحریریه:علی جعفری، مصطفی نمازیان، محمد زارع ،مجتبی ایزدیان _____________________ همکاران: سجاد آزمند، امین رشیدی، غلامعلی سعادت، محمد دژکام _____________________ مدیر وبلاگ: سید حسین مطلبی پور _____________________ پیام کوتاه: 09176343500 ____________________ ایمیل:mag_1357@yahoo.com
انقلاب اسلامی پس از پیروزی خود در سال 1357 مسیری را آغاز کرده است که تا رسیدن به مقصود خود فاصله زیادی دارد، در واقع می توان گفت که جمهوری اسلامی هنوز نتوانسته انتظار انقلاب اسلامی را برآورده کند. یک نظام برای پیشبرد امور خود و بهبود شرایط زندگی ملت خود در تمامی ابعاد، دارای مولفههای متفاوتی است مانند نظام سیاسی، نظام اقتصادی، نظام فرهنگی، نظام اجتماعی و ... . پسوند اسلامی در انقلاب و جمهوری ما به روشنی بیانگر این است که تمام نظام های مختلفی که این نظام کلی را ایجاد می کند باید بر اساس و محتوای اسلام باشد، آن هم اسلام ناب مدّ نظر حضرت امام (ره). به نظر می رسد که بعد از گذشت 30 سال از انقلاب هنوز نتوانسته ایم مدلهای اسلامی بر اساس تئوری های اسلام ناب در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و .... طراحی کنیم. چه بسا طراحی چنین نظامهایی سرعت، پیشرفت و صدور این انقلاب را چندین برابر کند. طبیعی است که دنباله روی بخش های مختلف نظام از مدلهای غربی که در برههای آگاهانه و در برهههایی ناآگاهانه اتفاق می افتد در کم و کیف جریان انقلاب موثر است. نظام مندی غربی بر پایه الهیات کالونیستی بنا شده که کار را اصالت می بخشد، لذا در روش انسان غربی در تمدنسازی بویی از توحید و الهیات شرقی به مشام نمیرسد. پس تمسک به آداب و سلوک غربی در بستر سازی و نگاه به مقولههایی چون اقتصاد، جامعه و از این دست ما را به قهقهرا خواهد برد. مدل ساختارمندی ما باید کاملا با ادبیات شیعی و ایرانی صورت گیرد، نه با ادبیات تکنوکراسی یا به اصطلاح روشنفکری و غرب گرا. حال آیا اقتصاد ما کاملاٌبر اساس تئوریهای اقتصادی اسلام است و یا سعی شده با چندین تبصره اسلامی بر روشهای غربی امور اقتصادی کشور را پیش ببریم؟ آیا قوانین سیاسی و حزبی در کشور ما از متن دین مبین اسلام استخراج شده و یا صرفا تقلید گونه هایی از نظامهای مختلف سیاسی در کشور های دیگر است که بعضاٌ با توصیه های اخلاقی قصد بر پوشاندن چهرهای از اسلام بر آن داریم؟ آیا دستگاههای فرهنگی و اجتماعی کشور توان پاسخگویی نیازهای ملت در این عرصهها را از متن دین دارند؟ بنا بر مطالب گفته شده به نظر می رسد جمهوری اسلامی دچار فقر تئوریک بر پایه اسلام است که حرکت این جمهوری به سوی اهداف انقلاب اسلامی را کند کرده است. هر چند بایستی این مطلب را متذکر شویم که این 30 سال اولین تجربه حکومت داری اسلامی به معنای واقعی بعد از چند سال کوتاه حکومت امیرالمومنین و امام حسن مجتبی علیهما السلام در تاریخ 1400 ساله اسلام است، اما به هر حال همانطور که گفته شد حرکتی است که پیشرفت مناسب آن نیازمند به تبیین تمام جنبه های این نظام بر اساس چارچوب های اسلام ناب است.
دقت در مفاهیم و مولفههای صحبت مقام معظم رهبری در باب جنبش نرم افزاری و تبیین الگوی توسعه ایرانی- اسلامی، لزوم چنین حرکت هایی را بیش از پیش مشخص، و وظیفه افرادی که در این وادی سیر می کنند را جدیتر میکند. اما در میان گروههای مختلفی که مخاطب چنین فرامینی هستند نقش حوزه های علمیه با توجه به حساسیت آنها، بسیار چشمگیر است. پیشرو بودن روحانیت اصیل در جریانهای مردمی ایران در طول تاریخ، ارتباط مستقیم اصحاب حوزههای علمیه با مفاهیم و متون دینی، جایگاه ویژه روحانیت و طلاب علوم دینی در افکار عمومی ملت و دلایل عدیده دیگر مبنی بر اهمیت جایگاه حوزه علمیه و اصحاب آن بر این نظام، لزوم پیشرو بودن این جایگاه را در روند اسلامیزه کردن نظام مشخص میکند. اما به نظر میرسد حوزههای محترم علمیه نقش خود را در این جریان به نحو احسن انجام نداده است. آیا پایه ها و اصول اولیه طراحی یک سیستم اقتصاد اسلامی (اعم از بانکداری اسلامی، تجارت اسلامی و غیره) نباید از حوزه های علمیه نشأت بگیرد تا دانشمندان علوم روز بر اساس آن برنامه ریزی کنند؟ آیا حوزه های علمیه در طراحی نقشه جامع فرهنگی کشور- که مطالبه رهبری است- نقشی ایفا کرده اند؟ چرا در موضوعات کوچک و بزرگی که در کشور اتفاق می افتد حضور طلبه های محترم و موضع گیری آنها به چشم نمیآید؟ آیا اگر در جریانهای مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و ... طلبه ها و روحانیت اصیل پیشرو باشند احتمال انحراف کاهش نمییابد؟ نقش طلاب حوزه های علمیه در پیگیری مطالبات رهبری چقدر پر رنگ به نظر می رسد؟ آیا این جایگاه بسیار مهم وظایف خود را در این نظام به طور کامل انجام داده است؟ آیا حوزه های علمیه ما دچار خمودی، سستی و روزمرگی نشده است؟ متاسفانه باید اذعان داشت که پاسخ سوالات فوق منفی است، همانطور که حضرت آقا نیز فرمودند: ”حوزه های ما با وضع کنونی نمی تواند آن انتظارات را پاسخ دهد، مگر در آن برنامه ریزی شود و طرح نوینی افکنده و دنبال گردد“ به نظر می رسد حوزه باید خود را بسط دهد. از چارچوبه احکام ابتدایی خود را خارج نماید و وارد همه عرصه های غیر تکنیکی شود. به قول روح اله احسانی هر موردی کهبه انسان شناسی مربوط باشد باید در دستور کار حوزه قرار بگیرد من جمله هنر، تاریخ، سیاست، سینما، اقتصاد و ... ورود حوزه در این عرصه ها بسیار مهم میباشد. ساختار حوزه بایستی به جد تغییر کند. ساختار قبیلگی که در اکثر ارکان نظام باقی مانده است در حوزه هم کاملاٌ نمایان است. این که حوزه به علمایی قائم است که یک تنه و در طی 60 سال به جایی می رسند که بتوانند احکام را استنتاج نمایند فرض ما را به اثبات می رساند در صورتی که برای مثال یک حدیث یا صحیح است یا سقیم! و تعیین این موضوع اگر یکبار توسط نخبگان یک نظام ساختارمند صورت گیرد و ثبت گردد، محصلین این علوم دیگر نیازی ندارند که چند باره این علوم را با ابزارها و روشهای سنتی تا سنین بالا تحصیل کنند و باز هم بررسی کنند که آیا این حدیث درست است یا نه، همان کاری که اسلاف ایشان چندین بار انجام داده اند! ضمناٌ تعداد احادیث کاملا محدود است و کار علمی منسجم روی این احادیث تنها برای یکبار کافی بوده و پرونده علوم حدیث را خواهد بست. اگر خیال حوزه از درجه صحت و سقم همه احادیث راحت باشد، اجتهاد وارد عرصه بهره برداری از این احادیث خواهد شد. با وضع موجود ما فقط می توانیم مانند پدران روحانی واتیکان مردم را نصیحت کنیم که انسان متخلقی باشند چرا که طرحی مبتنی بر دین برای اقتصاد و سیاست و زندگی روزمره آنها ارائه نکرده ایم و در عوض با سادگی خاصی تنها احکام ابتدایی ایشان را اجتهاد کرده ایم. به نظر شما اختلاف در احکام آن همه عمیق است که به ازای آن باید از کار کردن روی مبانی اسلامی اقتصاد و فرهنگ و از این دست کوتاه بیاییم؟ آیا اختلاف در تعداد تسبیحات اربعه آن همه مهم است که صیانت از انقلاب و پیشبرد تفکر ایدئولوژیک بشر؟ آیا انتظار وجود این ظرفیت از جانب حوزه بی معناست که آنقدر منسجم باشد که تنها یک رساله عملیه از آن صادر شود و خیال همه را از احکام ابتدایی آسوده نماید و در نگاهی عمیق تر در پی بنیانگذاری تمدنی نو باشد؟ در آخر بجاست اشاره کنیم که بشر پس از نفی یکسره دین نتوانسته نیازهای خود را تامین کند و این بار، با دیدی عمیقتر در پی روی آوردن به مکتبی است که نیازهای فکری او را نیز پاسخگو باشد. بنابراین با توجه به اینکه دین در آینده ای نزدیک فراگیر خواهد شد نقش بی بدیل حوزه بیش از پیش نمایان می شود. کاش می شد این بار سخنان حضرت آقا را با کمی تامل بیشتر می خواندیم،
اگر دیروز همت ما فقط کتاب صلاه و طهارت و زکات و صوم و حج و حداکثر متاجر واجاره بود، امروز مسأله و احتیاج ما همه شئون زندگی یک جامعه است. ما فقهی نیاز داریم که بتواند حکومت و سیاست خارجی و روابط بین الملل و برخورد با شبکه اقتصادی عظیم جهانی را پاسخگو باشد. امروز دیگر مسأله آن نیست که فلان بن فلان قاطرش را از فلان جا بار می کرد تا به فلان جا ببرد. امروز ما با شبکه های اقتصادی دنیا مواجهیم. مسأله نفت، مسأله دلار، مسأله تجارت خارجی، مسأله منابع اولیه. آیا اسلام در اینها حکمی دارد یا نه؟ اگر بگویید ندارد که اسلام را ناقص دانسته اید، مگر می شود نداشته باشد؟! حالا که هست، چه کسی باید آنها را استخراج کند؟
ما بایستی مسائل اقتصادی و نظامی و سیاست خارجی و ارتباطات اخلاقیمان را از دین در بیاوریم. خیلی از مسائل فردیمان را باید بازنگری کنیم، تعارف که نداریم!
آن روزی که در این کشور ”بیمه“ بوجود آمد، هیچ فقیه و درس خارجی در باب بیمه – که بالاخره یکی از معاملات است- شروع نکرد و نگفت بینیم آیا معامله است یا نیست؛ شرعی است یا نیست؛ اگر شرعی است به چه دلیل و چه معامله ای است؟ اگر شرعی نیست به چه دلیل؟ آن روزی که در دنیا و از جمله در ایران تعاونی ها بوجود آمد در حوزه های علمیه، اساتید و فقها به این فکر نیفتادند که مسأله تعاونی چیست؟ آیا معامله مستقلی است؟ آیا داخل در یکی از عناوین معاملات است؟ .... هیچ کس درباره اینها فکر نکرد. شاید در حوزه های علمیه اصلا کسی نفهمید که چیزی به نام ”تعاونی“ و چیزی به نام ”بیمه“ بوجود آمده است!
نکته اول قبول درد است. کسانی نیایند بگویند این حرفها چیست و مطرح کنند که «شیخ انصاری» و «میرزای نائینی» و «آخوند» و «امام» و دیگر بزرگان در همین حوزه ها پرورش پیدا کرده اند. شما آمده اید و حرف تازه ای می زنید؟! اگر آنها درد را قبول نکردند درمان درست نخواهد شد.
پیام فضلی نژاد، عضو مرکزپژوهشهای موسسه کیهان، اوایل سال جاری در سخنرانی تفصیلی خود در جمع طلاب حوزة علمبه قم از مسئله ای بسیار تکان دهنده خبر داد. تحلیل های هفته های اخیر روزنامهً کیهان و عکس العمل های متفاوت پیرامونی، مخصوصاٌ از سمت مجمع روحانیون مبارز و جوابیه مجدد روزنامه کیهان، نکاتی قابل تأمل دارد. آنچه پیش رو دارید قسمت هایی از مطالب عنوان شده است که نگارنده آرزوی نادرست بودن خبر این اجلاس سری را دارد، چرا که در این صورت احتمال رد صلاحیت اصلی ترین کاندیدای اصلاح طلبان به شدت افزایش خواهد یافت و از نعمت حضور سید محمد خاتمی در انتخابات محروم خواهیم شد.
1- پیام فضلی نژاد سخن خود را با مقدمه ای در خصوص گروه بیلدربرگ آغاز می نماید و سپس به چگونگی افشای این گروه و فعالیت ها آن می پردازد.
بیلدربرگ نام یک محفل سری جهانی گروهی از صاحبان برجسته صنایع و شرکتهایبینالمللی، دولتمردان حال و سابق، چهرههای عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی ورسانهای است که از چند دهه قبل به طور منظم در نشستهای سالیانه در یکی از کشورهایغربیگرد هم میآیند.
در این نشستها که پشت درهای بسته و دور از نگاه کنجکاو روزنامهنگارانو تحلیلگران برگزار میشود، رخدادهای مهم جهان مورد بحث و بررسی قرارمیگیرد و درباره روندهای آتی تحولات در زمینه اقتصاد و سیاست تصمیمگیری میشود.
شاید اعضای این گروه که افرادی همچون هنری کیسینجر و جورج سوروس را در برمیگیرند، به طور مستقیم در شکلگیری رخدادها و روندهای اقتصادی و سیاسی نقش نداشتهباشند، اما هر کدام چنان وزنی در عرصههای مختلف دارند که آنان را به نقشآفرینانپشت پرده نظام بینالملل بدل کرده است. آنان همواره از فعالیت علنی زیر ذرهبینمطبوعات منتقد پرهیز دارند و بر خلاف بسیاری از محافل دیگر، تمایل چندانی برایشناخته شدن به عنوان اعضای بیلدربرگ از خود نشان نمیدهند.
این گروه در واقع حکومت نامرئی جهان را در دستدارد. تمام اعضای آن فراماسونر هستند و به صورت انتصابی به این جلسات دعوت می شوند. در حال حاضر تعداد شرکت کنندگان آن حدود 130 نفر هستند. براساس مدارک موجود، پیوند اروپا و آمریکا به وسیله ناتو، ایجاد بازار مشترک اروپا، روی کارآمدن کسانی چون کلینتون، بلر و بسیاری که هنوز نامشان در خفا مانده، استعفای مارگارت تاچر، وقوع جنگ خلیج فارس، تحول نهضت اروپا، تخریب وجهه ژان ماری لوپن ناسیونالیست در فرانسه، تحریم آرژانتین در جریان جنگ فالک لند، تقسیم آلمان به دو قسمت شرقی و غربی، همه و همه در جلسات بیلدربرگ تصمیم گیری شده اند.
اخبار مربوط به این گروه تا مدت ها مخفی و پخشنشده بود. آنچه که در مورد این تصمیمات و اعضای گروه منتشر شده به وسیلة چند خبرنگار بوده است که مهمترین آنها ”جیم تاکر“ است که حدود 35 سال از عمر خود را صرف تحقیق در مورد این گروه کرد. در سال 1999 که اجلاس بیلدربرگ در پرتغال برگزار می شد، تاکر به آنجا رفت و هتل مورد نظر بیلدربرگ یعنی هتل قیصر شهر سینترا را حدس زد. او سپس با دفتر هتل تماس گرفت و گفت که ببخشید، من به اجلاس بیلدربرگ دعوت شده ام، اما متأسفانه دعوت نامه ام گم شده است. درست تماس گرفته ام؟ مکان برگزاری نشست همان جاست؟ از هتل به او پاسخ دادند که بله، اینجا همان مکانی است که شما باید حضور داشته باشید. عضو مرکز پژوهشهای موسسه کیهان می افزاید: زمانی که تاکر به آنجا می رود و مشغول عکس برداری از اعضای این گروه می شود، در تصویری مربوط به هنری کسینجر و راکفلر، در نمایی دورتر تصویر آقای خاتمی و خانم ابتکار دیده می شود!
وی مدعی است که طرح گفتگوی تمدن ها نتیجة این اجلاس بوده است. طرحی که در سال 2000 یعنی یک سال بعد از این اجلاس در سازمان ملل مطرح و سال 2001به عنوان سال گفتگوی تمدن ها تصویب و نامیده شد.
پیام فضلی نژاد مدعی است که 38 صفحه سند را در این خصوص در اختیار دارد و در صورت حضور خاتمی در عرصة انتخابات و تأیید صلاحیت وی آن را افشا خواهد کرد.
2- روزنامه کیهان در سرمقاله روز 24 بهمن خود با عنوان « براى مشارکت یا برهم زدن» به قلم سعدالله زارعی، با تحلیلی از فضای قبل از انتخابات و شرایط جریانات تندروی اصلاح طلب چنین
نوشت: « در این بین یک سؤال اساسی وجود دارد آیا کار جریان تندرو در مواجهه با کاندیدای خاص به ترور شخصیت محدود می شود؟ هدف تندروها از حضور در عرصه انتخابات بالابردن هزینه نظام است نه سود رساندن به روند آن و به رسمیت شناختن نتایج انتخابات. آیا آنان وقتی در یک روش به بن بست می رسند به روش دیگر روی نمی آورند؟ آمریکایی ها در پاکستان ابتدا تلاش وافری کردند تا از طریق تبلیغاتی و دیپلماتیک بی نظیر بوتو را به قدرت برسانند و از طریق او پاکستان را بدوشند ولی زمانی که دریافتند به هیچ قیمتی حزب او توان به دست آوردن اکثریت کرسی ها را ندارد به روش دیگری متوسل شدند. این یک عبرت است. بعضی از اصلاح طلبان سابقه روشنی! در این خصوص دارند.»
3- سرمقالة کیهان عکس العمل هایی را در پی داشت. مجمع روحانیون مبارز طی بیانیه ای از این اقدام شدیداً انتقاد نموده و آن را در راستای جلوگیری از حضور خاتمی در عرصة انتخابات و طرح ترور سید محمد خاتمی دانست.
4- حسین شریعتمداری در جوابیه ای ضمن مثبت خواندن هشدار در خصوص ترور یک فرد این پرسش را مطرح می کند:«چه کسانی از این هشدار عصبانی شده و دست و پای خود را گم میکنند؟» و سپس میافزاید: «فقطسه دسته از این هشدار عصبانی خواهند شد. اول؛ کانونی که قصد ترور داشته است و باهشدار کیهان، نقشه خود را نقش برآب میبیند. دوم؛ کسانی که زلف خود را با کانونترور کننده گره زدهاند و از این که کانون یاد شده تروریست معرفی شود، حیثیت سیاسیخود را بر باد رفته تلقی میکنند و سوم؛ کسانی که به هر علت و انگیزه از شخصیتی کهنسبت به ترور او هشدار داده شده است، دل خوشی ندارند و ترجیح میدهند احتمال تروراو مطرح نشود تا تروریستها با خیال راحت نقشه خود- که آرزوی دسته اخیر نیز هست- رابه اجرا درآورند».شریعتمداری اضافه میکند: »البته کیهان علت اصلیعصبانیت برخی از اطرافیانآقای خاتمی را میداند و درآیندهای نزدیک با ذکر اسناد غیرقابل انکار به آن اشارهمیکند.»
5- حال اگر مطالب مطرح شده را کنار هم بگذارید، چنین نتیجه گیری نمینمایید که درستی خبر حضور خاتمی در اجلاس سران فراماسونری بیلدربرگ ، می تواند فاجعه ای را برای افراطیون دوم خرداد ایجاد نماید؟ آیا مسئلة بیلدربرگ می تواند یکی از اسناد ”غیرقابل انکار“ مورد نظر کیهان باشد؟
رئیس جمهور سه شنبه شب در گفتگویی تلویزیونی اهداف برنامه چهارم را 2 برابر برنامه سوم خواند وتصریح کرد: در حالی که فاصله این 2 برنامه بسیار کم است و در حالیکه بطور متوسط 64 تا 65درصد برنامههای گذشته توسعه اجرایی شدهبود اما با اطمینان می گویم که بیش از 80 تا 85 درصد برنامه چهارم محقق شدهاست.
دکتر احمدی نژاد در ادامه با گلایه از برخی رسانهها به سبب ارائهآمارهای ضد و نقیض در خصوص بودجه امسال و سال آینده گفت: رسانهها عین بودجه رامنتشر کنند تا مردم مطلع شوند. رسانهها باید برای ارقامی که اعلام میکنند استدلالداشته باشند و اگر مرکز پژوهشهای مجلس نیز ارقامی در خصوص کسری بودجه اعلام میکندباید راهکارهایی نیز ارائه کند تا در بررسی لایحه بودجه لحاظ شود.
رئیس جمهور درباره تأثیر کاهش قیمت نفت در محقق نشدن اهداف بودجهسال آینده گفت: ذخایر ارزی کشور به اندازهای هست که اگر تا 4 سال آینده نیز همینوضع در موضوع نفت ادامه یابد، همه برنامههای اقتصادی و سازندگی با شیب تند پیشبرود و اگر شیب حرکتمان را کمتر کنیم حتی تا 6 سال نیز میتوانیم ادامه دهیم.
دکتر احمدینژاد در ادامه گفتگوی رادیویی و تلویزیونی با مردم بااشاره به اینکه نظر مجلس براین بود که چون لایحه هدفمند کردن یارانهها کار بسیاربزرگی است، دولت باید لایحه آن را به مجلس تقدیم کند، گفت: دولت نزدیک به 3 سال رویاین لایحه کار و ابعاد مختلف اجرای آن را بررسی کرده است. وی با تأکید بر اینکه لایحه، برای هدفمند کردن یارانههاست و نهحذف یارانهها، تصریح کرد: دیدگاهی قبلاً درپی حذف یارانهها بود اما دولت به هیچوجه درپی این کار نیست زیرا قانون نیز این اجازه را نمیدهد. دکتر احمدی نژاد گفت: دولت سقف یارانه کالاهای اساسی را نیز کاهشنداده و حتی بیش از هزار میلیارد تومان افزایش در این بخش داشته است که این امر یکیدیگر از ویژگیهای بودجه سال آینده خواهد بود.
دکتر احمدینژاد هدفمند کردن یارانهها را دارای چند بخش کاملاًروشن دانست و گفت: اصلاح قیمتها و تخصیص منابع اصلاح آنها از جمله بخشهای اینلایحه است. با محاسباتی که دولت به طور دقیق انجام داده است، 7 دهک درآمدی جامعهحتما باید پشتیبانی شوند و 60 درصد منابع حاصل از اصلاح قیمتها برای این کار درنظرگرفته شده است. وی تصریح کرد: اگر یارانه دولت بهانرژی به طور یکنواخت توزیع میشد دیگر نیازی به این کار نبود. بیش از 70 درصدیارانه انرژی به 3 دهک جامعه تعلق میگیرد و فقط بخش کمی از آن به 7 دهک باقی ماندهمیرسد.وی افزود: 25 درصد از این منابع نیز برای جبران هزینههای دولت وتوسعه فعالیتهای عمرانی در نظر گرفته شده است.
رئیسجمهور خطاب به کسانی که اجرای لایحه هدفمند کردن یارانههارا موجب ایجاد تورم بیشتر در کشور میدانند تصریح کرد: این مسأله تورم زا نیست بلکهجهشی است که همزمان با اجرای آن استهلاک آن هم آغاز میشود. همه این مسائل با علمروز محاسبه شده است و در مدت 12 تا 18 ماه این جهش به صفر میرسد.رئیسجمهور خطاب به کسانی که از واژههایی چون گداپروری در پرداختنقدی یارانهها به مردم استفاده میکنند، گفت: این افراد چه راه حلی پیشنهادمیکنند؟ پرداخت نقدی یارانه به مردم نهایت احترام به آنهاست و در اصل به کار بردناین واژهها توهین به مردم است. رئیسجمهور با بیان اینکه توزیع کنونی یارانهها عادلانهنیست،گفت: پرداخت نقدی یارانهها نهایت احترام به مردم است.وی با بیان اینکه این حرفها شعار انتخاباتی برخیها می باشد،گفت: اتفاقاً کسانی این حرفها را میزنند که در قانون برنامه، اینها را نوشته و مارا مکلف کرده اند که آن را اجرا کنیم.
رئیسجمهور در پاسخ به پرسشی درباره برخی گزارشها درخصوص کسری یکمیلیارد دلاری در واریز پول نفت به خزانه، گفت: برخی منتظر اینگونه حرفها هستندتا با تیترها و سخنرانیها چهره کشور را مشوش کنند.
دکتر احمدینژاد با تشریحروند حاکم بر دریافت درآمدهای نفتی ازجانب دولت گفت: وزارتخانه نفت از فروش نفت خاممطلقا دلاری دریافت نمیکند بلکه این خریداران هستند که پس از گشایش اعتبار، هزینهخرید نفت را به حسابهای خارج از کشور بانک مرکزی میریزند و نه حساب دولت.
رئیسجمهور در توضیح این موضوع تأکید کرد: متاسفانه حتی برخینخبگان خبر ندارند که دولت نمیتواند مستقیماً از درآمدهای نفتی استفاده کند.وی افزود: جایی به نام خزانه داری دولت وجود دارد که درآمدهاینفتی طبق قانون بودجه هر سال به مقدار معینی از آن صرف میشود و اجازه استفاده ازآن تحت عناوین گوناگون و طبق احکام بودجه حاصل خواهد شد. از آنجا که درآمد نفت بهروز نیست و نفت اول به فروش میرسد و بعد به حساب خزانه دولت واریز میشود در مقطعیحسابرسی در یک خلأ زمانی صورت میگیرد که حساب و کتابها تکمیل نیست و درآمد نفتیبه حساب خزانه ریخته نشده است.رئیسجمهور با یادآوری برخی بی توجهیها در بودجههای قبلی بهاختلاف تفریغ بودجه 6 میلیاردی در سالهای گذشته اشاره کرد و افزود: بعدها مشخص شدچنین نبوده و برخی تنها به دنبال فرصتی برای ضربه زدن به چهره کشور بودند.
وی در خصوص اظهار نظرها درباره واردات بدون مجوز بنزین گفت: وزارت نفت موظف است نیازهایداخلی سوخت را تأمین کند و همواره باید یک حد استراتژیکی از ذخیره داشته باشد.
وزارت نفت لحظه ای و به طور مستمر خرید میکند و طبق قانون بودجه 87 نیز این خریدباید از محل 3 هزار میلیارد تومان در نظر گرفته شده برای این منظور باشد. رئیسجمهور با اشاره به گزارش دیوان محاسبات تصریح کرد: در همینگزارش اگر اسناد دیده شود مشاهده خواهند کرد که تخلفی اتفاق نیفتاده است.
رئیسجمهور با بیان اینکه کل صادرات غیر نفتی انجام شده در سهبرنامه (15 سال) 53 میلیارد دلار بوده است ، افزود: صادرات غیر نفتی در سه سال و 9ماه گذشته 54 و نیم میلیارد دلار بوده است در حالی که بر اساس برنامه چهارم توسعهمیبایست میزان صادرات غیر نفتی 53 میلیارد دلار باشد که هم اکنون از این میزانبالاتر هستیم.
احمدینژاد به جهش صورت گرفته در صادرات غیر نفتی اشاره کرد وگفت: صادرات غیر نفتی در سال 83 ، هفت میلیارد دلار و در سال 86 بیست میلیارد دلاربوده است.
رئیسجمهور درباره نسبت صادرات غیر نفتی به کل واردات افزود: ایننسبت در سال 83، بیست و دو درصد و در سال 86 ، سی و دو درصد بوده است.
چند مدتی است که بساط سیرک ملی ایتالیا در شهر شیراز و در نزدیکی شهرک گلستان برپا شده است و قرار است از 19 اسفند رسماً آغاز به کار کند و شیفتگانبازی با حیوانات را پذیرا باشد. در این باره چند نکته قابل تامل است:
1- ما هیچ گاه مخالف برگزاری برنامه هایی از این دست و سرگرمی های مشروع ومراسم هایی که باعث شادی مردم گردد نیستیم اما آیا به واقع این گونه برنامه ها چقدر قادر است اهداف فرهنگی ملی و دینی ما را برآورده سازد؟ آیا روح برگزاری چنینسیرک هایی که اساساً با مبانی اخلاقی و فرهنگی ما ناسازگاری دارد چقدر قادر است ما را به سوی فرهنگ دینی یاری دهد؟همه می دانند که در فرهنگ اسلامی آزار و اذیت حیوانات و نگهداری آنان برای سرگرمی انسان ها کاری پسندیده نیست و اساساً چنین برنامه هایی که ریشه در فرهنگ غربی دارند به اضافه ی حاشیه های آن یعنی موسیقی و شکل و شمایل و ابزار و نوع حرکات نیز با فرهنگ اخلاق محور ایرانی و اسلامی سنخیت ندارند.
2- به راستی قبل از برگزاری چنین سیرک هایی چقدر تا به حال به عرضه ی فرهنگ بومی و سرگرمی ها و بازی های مرسوم بومی و ملی و دینی پرداخته ایم؟ چقدر بازی ها و سرگرمی هایی را که در کلام معصومین به آن سفارش شده و جایگاه بومی نیز دارند در سطح وسیع برگزار کرده ایم؟ آیا اینگونه سیرک ها مطابق همان فرمایشات مقام معظم رهبری است که تاکید فرمودند شیراز سومین شهر مذهبی ایران است؟! آیا ایشان نفرمودند که از قبل از انقلاب تلاش می شد که این شهر را به سمت مظاهر فساد و فرهنگ غربی ببرند؟ آیا تا به حال در راستای فرمایشات معظم له نیز کار کرده ایم و یا برنامه ای داشته ایم؟ آیا تا قبل از آنکه بسترهای فرهنگی خودمان سست است می توان اجازه ی عرضه ی فرهنگ بیگانه را داد؟
قبل ازهرچیزلازم است ازلطف وعنلیت شمانسبت به نشریه سیزده 57 تشکرکنیم ازاینکه ازمیان چندده نشریه دانشجویی این نشریه را برای خواندن انتخاب کردید بسیارخوشحالیم.ازنقدها نظرات سازنده تان که به صورت پیامک،پست الکترونیکی،نامه ویاصحبت های حضوری به مامی گویید سپاسگزاریم.
درطول این مدت کوتاه وپس ازانتشار9شماره(شماره صفر+8شماره)ازهفته نامه سیزده57نقدها،نظرات ،سوالات وشبهات زیادی مطرح شده است وهمین بهانه ای شدتادرسرمقاله این هفته به این مواردبپردازیم.
1-برخی ازدوستان دورونزدیک بذل محبت می کنندومی گویندمطالب نشریه copy past است ومطالب راازسایت هاو،وبلاگها می گیریدوکپی می کنید.ما ضمن تکذیب این مسئله ازاین دوستان درخواست می کنیم که اگرمطالب نشریه مارادرجایی دیگردیده اندبه مااطلاع دهندتاازآنها شکایت کنیم که چرامطالب مارابدون ذکرمنبع به نام خودشان چاپ کردند. البته اعتراف می کنیم که جمله های امام وحضرت آقا که هرهفته بالای نشریه چاپ می شود ازمانیست.
2-دررابطه بااینکه چرازیرمطالب اسم نویسنده نوشته نمی شود(همین مسئله باعث شده که عده ای فکرکنندمطالب کپی است) چنددلیل وجوددارد واصلاراضی نبودیم که دلیل اصلی را بگوییم اما خیلی ساده عرض کنیم که دلیل اصلی ننوشتن نام افراد رعایت اخلاص است گرچه مابه هیچ وجه ادعای اخلاص وخلوص در نیت وعمل نداریم اما این نظرتمامی دوستان درشورای سردبیری است.
3-بحث داغ دیگری که سوال بسیاری ازدوستان بوده وهست بحث هزینه نشریه است دراین رابطه هم چندنکته راخدمت خوانندگان محترم عرض می کنیم.
3-1.چاپخانه ای دراین شهرهست که ارزانترازبقیه حساب می کندبرای اینکه تبلیغ نشود ازگفتن نام وآدرس آن خودداری می کنیم اما هرکس که مایل است تماس بگیردبه شماره نشریه تا آدرس ونام وقیمت چاپ رابگوییم.
3-2.آنهایی که به کارچاپ واردند میدانند که وقتی تیراژبالا می رودقیمت به شدت پایین می آید به شکلی که قیمت 1000برگ و3000برگ به خاطرقیمت ثابت فیلم وزینک ورنگ زیادباهم تفاوت نمی کندوهرکس باشد بااین تفاوت قیمت جزئی دربالا بردن تیراژتردید نمی کند.
3-3.کارتایپ،طراحی وتمامی مراحل قبل ازچاپ نشریه توسط خودبچه ها انجام می شودواین گونه هزینه هارانداریم وبه همین خاطر طراحی ضعیفه که انشاءالله درشماره آخربهتر میشه.
3-4.درباره هزینه هم چندتانکته هست اول یک سوال از خوانندگان محترم داریم،آیا شماتابه حال نام خیر،به گوشتون خورده؟حتمااگرهم شنیدیدفوری به یادهیئت ومدرسه سازی یا تهیه جهیزیه واینجورچیزامی افتیداما چون اون کسی که به ماکمک مالی می کنددین وسیاستش باهم یکی است ودلش برای انقلاب می سوزد به جای تهیه جهیزیه خواسته دراین جهت هزینه کند،فوری ذهنتون سیاسی نشه شاید اون فردپدریابرادر نویسنده باشه مهم اینه که این پول ازشیرمادرحلالتره وداره درراه درست خرج میشه یعنی منبع ومقصدهردوحلال واون کسی هم که پول میده اصلا درچاپ ونوشتن ومطالب نشریه واینکه چی بزنید یا چی نزنیددخالت نمی کنه ونشریه را هم هرچندوقت یه بارمی خونه واین کارهم نه خلاف قانونه ونه غیرشرعی .
5-بحث دیگری که خیلی توپیامک ها دربارش گفته بودید غلط های املایی بود باتوجه به اینکه ماانتظارداشتیم بیشترانتقادات محتوایی باشد نه ظاهری امابازهم ایرادتان وارد است، ما درتمام هفته تلاش می کنیم تا مطالب خوبی بنویسیم وبیشتروقتمان نیز صرف همین کارمیشود اما بازهم توجیه درستی نیست وبایدظاهرنشریه هم خوب باشه ولی این هم درنظربگیریدکه کاردانشجوییه وتایپیست وویراستاروطراح نداریم پس چندتا غلط املایی طبیعی است.
6-تا الان زیادمطرح شده که مااحمدی نژادی هستیم ویا جناحی عمل می کنیم یاطرفدارگروه سیاسی خاصی هستیم که دراین باره نیزچند مورد راخدمتتان عرض می کنیم.
ازاین دوستان خواهش می کنیم قبل ازهرگونه قضاوت یا اظهارنظرباردیگریک نگاه اجمالی به تمام شماره های نشریه بیندازند زیاد نیست اگرهم شماره های قبلی راندارند تماس بگیرندتابیاریم خدمتشون چون ما از شماره صفر که درسرمقاله گفتیم «مافرزندان انقلاب اسلامی هستیم نه جمهوری اسلامی» به این خاطربود که ما درنقد دولت های گذشته و دولت فعلی نظربه انقلاب وآرمانهای انقلاب داریم ودولت هارا نیزدرقیاس با آرمانهای امام وانقلاب می سنجیم و این قرابت دولت ها به اصول انقلاب است که میزان انقلابی بودن آنها را مشخص می کند نه شعارسیاسی وانقلابی. هردوجناح راست وچپ واصولگرا واصلاح طلب وکارگزاران به اندازه کافی وقت وفرصت داشته اند تا میزان نزدیکی خود را به اصول،آرمانها وگفتمان انقلاب اسلامی وامام روح الله را نشان دهند وامروز عملکرد وکارنامه همه ی آنها روشن است وکارنامه دولت نهم نیز درطول این سه سال تاحدی روشن شده وانتقادات مابه دولت نیز روشن است.
در نقد ویا حمایت ازدولت نهم بحث شخص احمدی نژاد یا مدیران دولت با تمام ضعف ها ونقاط قوت آن مطرح نیست دولت نهم دولتی است که طبق سخنان حضرت آقا گفتمان امام وانقلاب را احیا کرده است پس وظیفه تمام دلسوختگان انقلاب در قبال دولت نقدسازنده وکمک و حمایت ازدولت برای تقویت است و آیا دراین مقطع با توجه به سخنان رهبری موضع گیری های جناح های مختلف سیاسی درجهت تقویت دولت بوده یا تخریب دولت؟حال نیز حمایت ازدولت ازطرف مادانشجویان حمایت ازگفتمان امام وانقلاب وتبعیت از رهبری است نه حمایت ازشخص احمدی نژادیاگروه خاصی.درپایان نیز یک سوال ازدوستان مدعی خط امام داریم امام روح الله فرمودند:پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به کشورشما آسیبی نرسد. حال که ولی فقیه ازدولت حمایت می کند آیا تخریب بی رحمانه دولت (باتوجه به حمایت های حضرت آقا) درجهت پیروی ازخط امام ورهبری است یا غرض ورزی سیاسی؟
تاریخ با فراز و نشیب های فراوانش سرشار است از داستان های نبرد میان حق و باطل که در هر مرتبه جنود حق به فراخور زمان و استفاده از پتانسیل نیروهای خود دچار پیروزی ها و شکست هایی شده است. انقلاب اسلامی نیز از جملة این صف آرایی های میان حق و باطل بوده است.انقلابی که از آغاز ، تکرار صحنه های مختلف تاریخ بوده است. صحنة ورود ناگریز به عرصة مبارزه ای نابرابر، تکرار داستان داوود و جالوت ، داستان مقاومت در برابر هژمونی گفتمان مسلط، داستان سر برآوردن به حاشیه رانده شدگان تاریخ پس از قرنها تحمل استعمار و تحقیرو سرکوب، داستان باز شدن لبهای دوخته و زبان گشودن مردمانی که صلاحیت و حق سخن گفتن آنها را عصر جدید، زیر چکمه های مدرنیزاسیون آمرانه پایمال کرده بود.داستان پیروزی اعلامیه و نوار بر رادیو و تلویزیون و به تعبیر میشل فوکو، انقلابی با دست هایی تهی. بی شک تحقق وعدة الهی حاکم شدن صالحان بر زمین که انقلاب اسلامی به یاری خداوند متعال زمینه ساز آن خواهد بود میسر نمی شود مگر با تلاش و کوشش همه جانبه مردم و به ویژه خواص و نخبگان در ایجاد جامعه ای تماماً اسلامی و تولید فکر و نرم افزار که از لوازم آن در همة حوزه ها و امور می باشد. چرا که خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر اینکه آن قوم خود بخواهد.
در این راستا بررسی عمق نفوذ استراتژیک انقلاب اسلامی در منطقه و جهان نشانة خوبی در این زمینه خواهد بود که دقت در باور مردم و گروه های منطقه و عملکرد آنها گویای تأثیر انقلاب اسلامی بر حوزه های فرامرزی و صدور نرم افزاری انقلاب اسلامی می باشد. موارد زیر نمونه هایی جالب و قابل تأمل از حرکت گروه های اسلامگرایی می باشد که کم و بیش متأثر از انقلاب اسلامی بوده اند. در اینجا به 20 مورد از آنها اشاره میکنیم:
1- گروههای لبنانی( که بعلت کثرت و نیز شهرت آنها فقط به ذکر اسامی بسنده می کنیم): -جنبش امل لبنان: با پایه گذاری امام موسی صدر - حزب الله لبنان که شامل حزب های کوچکتری است مثل حزب الدعوه لبنان - جبهه اسلامی - مجمع روحانیون اسلامی: سنی و شیعه - مقاومت اسلامی- گروه مجموعات الحسین - جبهه جهاد- گروه توحید- جبهه آزادیبخش لبنان- جبهه مستضعفین فی الارض- جنبش توحید اسلامی لبنان(سنی): علیرغم سنی بودن، این جنبش به دفعات از امام خمینی و جمهوری اسلامی ایران حمایت کرده است.2-گروههای فلسطینی: حماس و جهاد اسلامی.3- مجلس اعلای عراق: این گروه در حقیقت ائتلاف تمام گروههای شیعه عراق می باشد رهبر فعلی آن عبدالعزیز حکیم است و در حقیقت حزب حاکم عراق محسوب می شود4- حزب الدعوه عراق: موسس آن محمدباقر صدر بوده که بعد از انقلاب اسلامی به اطاعت از ولایت فقیه و امام خمینی تصریح کرد و بلافاصله توسط صدام به شهادت رسید. نخست وزیر فعلی عراق (نوری مالکی) از اعضای این حزب است5- حزب الدعوه خلیج: گروهی از شیعیان حوزه خلیج فارس که با ایران ارتباط دارند.6- جبهه انقلاب اسلامی شبه جزیره(عربستان)- حزب الله حجاز: سنی های عربستان که تحت تاثیر جمهوری اسلامی ایران می باشند.8- حزب آزادی بخش شبه جزیره (عربستان): شامل شیعیان عربستان که در شرق عربستان فعالیت زیر زمینی دارند. این منطقه شیعه نشین است و چاههای نفت عربستان نیز در همین منطقه قرار دارد. این گروه نیز در ایران و عراق رفت آمد زیادی دارند.9- جبهه اسلامی قومی سودان: گروهی سنی مذهب منشعب از اخوان المسلمین10- حزب نهضت تونس11- جبهه اسلامی آزادی بحرین(شیعه): خود را پیرو امام خمینی میدانند. در سال 1361 بسیاری از اعضای آن به اتهام قصد کودتا دستگیر و زندانی شده اند ولی به تازگی فعالیتهای خود را از سر گرفته اند. (با توجه به اکثریت شیعه در بحرین این کشور به مرکز جنبشهای حامی ایران در حوزه خلیج فارس تبدیل شده است).12- گروه عدل و احسان مراکش: به رهبری عبدالسلام یاسین که به علت حمایت بسیار زیاد از جمهوری اسلامی ایران و امام خمینی در نشریه این گروه، رهبر این گروه دستگیر و زندانی شد.13- دار التوحید کویت: جنبشی قدیمی فعال شامل گروهی روشنفکر از کویت که حامی سیاست جمهوری اسلامی ایران میباشند.14- جنبش آزادیبخش کویت15- جبهه نجات اسلامی الجزایر: گروهی بسیار بانفوذ دربین مردم که کاملا حامی جمهوری اسلامی ایران است. در سال 1991 اجازه شرکت در انتخابات پارلمان را پیدا کرد که با پیروزی قاطع، نزدیک 70 درصد کرسی های مجلس را بدست آورد. عباس مدنی رهبر این حزب تصریح کرد که می خواهیم یک حکومت اسلامی شبیه به حکومت امام خمینی در ایران تشکیل دهیم. بعد از این اظهارات که بیشتر شبیه یک عملیات انتحاری بود بلافاصله ارتش الجزایر با حمایت همه جانبه امریکا و اروپا کودتا کرد و عباس مدنی و دیگر اعضای این حزب را زندانی کردند.16- جنبش مجاهدین مراکش17- جنبش آزادیبخش در قطر18- جنبش توحید اردن: گروهی فلسطینی ساکن اردن که بشدت از جمهوری اسلامی ایران حمایت می کنند و مخالف سرسخت پادشاه اردن و سیاستهای امریکایی هستند این گروه هم اکنون در اسراییل و امریکا نیز فعالیت مخفیانه دارند.19- سازمان آزادیبخش اسلامی مصر: که از انشعابات اخوان المسلمین و بر ضد رژیم مصر است که در آستانه انقلاب اسلامی ایران 400 نفر از اعضای آن دستگیر و بشدت سرکوب شدند20- نهضت اجرای فقه جعفری پاکستان: گروه سیاسی- مذهبی که حامی جمهوری اسلامی ایران میباشند.
البته هنوز راه فراوانی در پیش است و ما تا تدوین الگوی جامع پیشرفت ایرانی-اسلامی مبتنی بر آموزه های اصیل اسلام و شاخصه های فرا گفتمان انقلاب اسلامی، سختی های فراوانی را بایستی متحمل بشویم. در جریان سفر آیت ا.. مصباح به آمریکای لاتین، یک مکزیکی به وی گفته بود : «دست های ما در برابر تهاجم فرهنگی غرب بسته است و هیچ کاری نمی توانیم بکنیم. ماهواره به درون خانه های ما آمده و از هدایت زن و بچه های خود هم عاجزیم، چه رسد به جامعة مسیحیت. شما اگر می توانید بیایید و کاری بکنید.»
هفته گذشته همایش «نفت، توسعه ودموکراسی» با میزبانی بنیاد باران آقای خاتمی برگزارشد. درباره تشکیل این همایش، مهمانان و حواشی آن نکاتی حائز اهمیت است.
1- اولین مطلب راجع به ایده برگزاری این برنامه است که چندماه قبل ازسوی آمریکائی ها وصهیونیست ها مطرح شده بود. درهمین رابطه به اظهارات زیر توجه فرمائید:
1-1.مارک وستون، نظریه پرداز آمریکائی اخیرا در واشنگتن پست نوشت: سرنگونی دولت کنونی ایران، بدون راه حل بین المللی و دیپلماسی مفید، دشوارخواه دبود، ولی اگر دولت احمدی نژاد از درآمدهای نفتی محروم و بی پول شود، این کار امکان پذیر خواهد بود.
4-2. کاندولیزا رایس وزیر امورخارجه آمریکا نیز طی اظهاراتی گفت: دولت احمدی نژاد با بهره گیری از درآمدهای نفتی درمیان مردم محبوبیت کسب می کن دوتحریم ها می تواند دست او را از درآمدهای نفتی کوتاه کرده ومحبوبیت او را کاهش دهد.
4-3. روزنامه ی صهیونیستی « یدیعوت آهارنوت» نیزنوشت: تحریم ها علیه ایران می تواند دولت این کشور را از درآمدهای نفتی محروم کند. این تحریم، دولت تهران را مجبور می کند یارانه بنزین را کاهش دهد و بر قیمت سوخت بیفزاید. دراین حالت زندگی مردم درایران با مشکل جدی روبرو می شود و زمینه ی نارضایتی از دولت احمدی نژاد فراهم خواهد شد.
و اینک توجه فرمائید به گوشه هایی ازافاضات آقای خاتمی در همایش نفت،توسعه و دموکراسی: (... اگر نفت به عنوان یک منبع پردرآمد و بی دردسر دراختیار دولت قرار گیرد، هم مانع مردم سالاری، هم مانعی برای توسعه جامعه است، نفت می تواند دولت را به قدرتی تبدیل کند که همه ی نهادهای مدنی را رقیب خود به حساب بیاورد، نفت نباید در اختیار دولت باشد...!!! )
و حال سوال من ازآقای خاتمی وهم قطارانش آن است که همسویی مواضع رایس، روزنامه های اسرائیلی و آمریکائی با مواضع آقای خاتمی به طور اتفاقی است یا بازهم کاسه ای زیرنیم کاسه دارید؟
2- آقای خاتمی که خود 8 سال مملکت را با درآمدهای نفتی اداره می کرد چنان در مذمت استفاده از درآمدهای نفتی خطابه خواند که گویی در طول این 8 سال یک دلارهم از درآمدهای نفتی استفاده نکرد و مملکت را با فضای باز سیاسی، جامعه مدنی و دموکراسی اداره می کرده! آقای خاتمی که 8 سال زمام قوه مجریه را در دست داشت و پول نفت را صرف هزینه های جاری کشور و آن هم غیرضروری مثل گفتگوی تمدن ها، تئاترجشنواره ایران زمین، خریدهواپیمای تشریفاتی 60میلیارد تومانی و... کرد چطو رامروز به این تئوری رسیده اند که پول نفت در دست دولت سم مهلک است؟ به راستی اگرآقای خاتمی در دوره آینده رئیس جمهورشود باز هم از این لطیفه ها خواهد گفت؟ اگر ایشان فردی بود که تازه می خواست رئیس جمهورشود مهم نبود اما ازیادمان نرود که ایشان در دوران 8 ساله خود ازنبود اختیارات ومحدود بودن اختیارات رئیس جمهور گریه می کرد و با لایحه افزایش اختیارات به مجلس به ریاست جمهوری مطلق العنان می اندیشید چگونه امروز می خواهد پشتوانه مهم دولت یعنی نفت را از آن جدا کند؟
3- مهمانان این میتینگ انتخاباتی افرادی مثل احسان نراقی با آن سوابق! که رفیق گرمابه و گلستان خاندان منحوس پهلوی است و ابراهیم یزدی دبیرکل گروهک منحله نهضت آزادی ومطرود امام راحل(ره) و... چه سررشته ای درامورات نفتی داشتند؟ آیا رسمیت دادن به عناصر وابسته و جاسوسان آمریکا درراستای همان شعار تداوم راه امام (ره) است که این روزها مدعیان اصلاحات برای جلب آراء عمومی سر می دهند؟ آیا دعوت افرادی چون نراقی و یزدی درراستای مصالح ملی و نظام اسلامی است؟
4-اگراین همایش آنقدرمهم بود که به گفته اصلاح طلبان فوق العاده تلقی می شد چرا درطول 8 سال دولت خاتمی برگزار نشد؟ و دراین دولت نیز در ماه های پایانی دولت برگزارشد؟ آیا این گونه همایش ها که معلوم نیست هزینه آن ازکجا تامین می شود و با آن همه همسویی مواضع اصلاح طلبان با مواضع دشمنان نظام (نه دولت) درجهت تخریب دولت در ماه های مانده به انتخابات نیست؟
روز دوشنبه هفته گذشته مصادف با روز عرفه عده ای قلیل ازدانشجویان دانشگاه شیرازاقدام به برگذاری تریبون آزادباعنوان«آزادی دانشگاه،آزادی جامعه»نمودند.این افراد روباه صفت که تا پیش از این به بهنه های صنفی اهداف شوم سیاسی خود را پیگیری می کردندوبا وابستگی به جریانات بیرون از دانشگاه وخارج از کشورچندین بار به بر هم زدن نظم دانشگاه وزیر پانهادن حقوق سایر دانشجویان اقدام کرده بودند اینبار نقاب از چهره کریه خود برداشته صراحتا مواضع وافکار خود را اعلام نمودند.
توهین به شهدا،توهین به مقدسات،سردادن شعارهای ضدحکومتی وجدایی طلبانه،تهدید به مبارزه مسلحانه در صورت برخوردبا آنها و... تنها گوشه ای از افاضات دانشجویانی بود که روز دوشنبه گرد هم آمده بودند تا ماهیت خود را نشان دهند. تا پیش ازاین عده ای گمان می کردند مشکل این دانشجویان دولت است اما با اهانت هایی که این دانشجویان به سایر سران نظام وآقایان کروبی وخاتمی کردند(باوجودتمام اختلافاتی که مابااین آقایان داریم)وصراحتا آنان را محافظه کاروخائن خواندندوهمچنین نفی حاکمیتبه همگان ثابت نمودند که مشکل آنهادولت نیستوعناد اصلی آنان باحکومت ونظام وانقلاب اسلامی است.
در همین خصوص چند مورد را خدمت آقایان مسئول عرض می نمائیم.
1-جناب آقای صادقی کیف حالک؟ خیلی محترمانه می گویم حواستان هست که چه کار می کنید؟(نمی خواستم کلمه دیگری به کار ببرم) می دانید که این 3سال مدیریت شما عملابه تهدیدی علیه نظام تبدیل شده؟ اگر از3سال پیش که این دانشجویان هرروزوساعت حتی به دلیل قهر کردن از خونشون تجمع می کردندوخیلی ازموارداین سوء مدیریت شما بودکه بهانه تجمعو آشوب را به دست آنان می دادودر واقع با بی کفایتی فضا را برای بروز چنین حوادثی مهیا کردید. صراحتا می گویم شما که ارزه مدیریت دانشگاه را ندارید یا علی به سلامت. حق نداریدبا سه انگاری منافع ملی ونظام را به خطر بیندازید امروز تصمیمات شما خوراک شبکه های بیگانه و ضد انقلاب را فراهم می کند. استعفای شما هم به نفع منافع ملی و نظام است و هم به نفع خود شما اگر مدیر هم نبودید این 3سال فرصت مناسبی بود برای کسب تجربه که متاسفانه همه چیز را به باد دادید.
2- آقای بانشی روزهایی را به یاد می آورم که دانشجویان عدالتخواه را به خاطراعتراض به بی عدالتی وپروژه پر از فساد محمد پوربازداشت می کردی اما امروز که به اساسی ترین رکن نظام توهین کرده اند چراهنوز زنده ای صدایت در نمی آید؟ نکند محمدپور رکن نظام است ؟از لباس روحانیت که لباس عدل علوی وپیغمبری است خجالت بکشید.مگر جایگاه حضرت آقا جایگاه رسول الله نیست؟(اگر نمی دانی سری به کتاب ولایت فقی امام روح الله بزن) روزی را به یاد می آوری که دانشجویی را بدون شاکی و جرم مشخص البته ببخشید به جرم عدالتخواهی در کمتر از 5ساعت به دادسرای انقلاب فرستادی و مدعی العموم شدی اما امروز که به اساسی ترین رکن حکومت اسلامی توهین می شود ساکتی مگر مدعی العموم نیستی؟ وای بر تو و عدالت تو، وای بر تو قضاوت تو. بانشی اگر از شرم بمیری رواست.
3-و اما شما وزیر خیلی محترم علوم تقصیر شما از صادقی بالاتر است شما هم عملا تهدید نظام هستی مدیرانی چون صادقی معلول سیاست های شماست من نمی دانم احمدی نژاد به چه چیزوزرایی چون شما دل خوش کرده که هر کدامتان برای ایجاد بحران یک نظام کفایت می کنید.چرا در زمان شما و مدیرانی چون شماکه ادعای اصولگرایی داریدوبا گفتمان انقاب اسلامی میدان داری می کنیدشاهد حضورورشد جریانات فکری وسیاسیمعاند انقلاب در دانشگاه هاهستیم؟ شما هم که توان اداره وزارت علوم را ندارید حق ندارید حتی برای یک لحظه در دادن استعفا شک کنید.
4- واما شما دانشجویان به اصطلاح آزادی خواه به این مدیران نگاه کرده ایدکه اینگونه گستاخ شده اید اگر نه شما همانطورکه شب دوشنبه در تالار فجرخودتان و توان فکری تان را نشان دادید جرات مناظره و بحث هم ندارید چه رسد به مبارزه مسلحانه. بعد ازآن میتینگتان رفتم و هرمطبی را که در پیرامون آزادی بود خواندم . حتی در میان رادیکال ترین آزادی خواهان باز یک اصول و خط قرمزی یافتم . اما شما هیچ اصول و چارچوبی رانبود که له نکرده باشید. از مسلمانی تان خجالت کشیدید که حضرت رسول(ص)و حضرت امیر
(ع)را دیکتاتور نخواندید شما مسلمانید؟وای بر دنیا و آخرت شما.شما حتی آنارشیست هم نیستید.شما که به شهدا توهین کردید چه مرامی دارید؟ اگرمسلمانیدبه خاطر منزلت شهید،اگرلیبرال هستید به خاطرآزادی که شهدا برای شما فراهم کردند،اگرسوسیالیست هستید به خاطرنگاه داشتن حاکمیت کشور،اگر ناسیونالیست افراطی هستید به خاطرآن روزی که همه ی مدعیان وطن پرستی به دامان بیگانه رفتند واین شهدا برای حفظ وطن خون دادندو اگر انسان هستیدبه خاطرجانفشانی ها وایثار شهدا به آنان احترام بگذارید.
بسیاری فکر می کنندجناح های سیاسی که با نام چپ وراست در کشور وجود دارند وگاه وبیگاه در رسانه ها باهم گلاویز می شوند، واقعا با هم دشمنند.گر چه ما منکر اختلافات آنها نیستیم ، اما فارغ از اختلافات تئوریک ومبنایی بسیاری از این دعواهای سیاسی، جنگ زرگری و هیاهوهای صاحبان زر و زور و تزویر است. هنگامی که بحث داغ و شیرین خوردن بیت المال به میان می آید بعضی اوقات چپ و راست سر در یک آخوربردهاختلافات را کنار گذاشته و شراکتی کار می کنندو اینجاست که شعار اتحاد ملی و انسجام اسلامی تحقق می یابد. ما تر و خشک را با هم نمی سوزانیم و افراد پاک و سالم در هر طیفی یافت می شوند.بحث ما بر سر عده ای منافق صفت وافرادی است کهفسادشان اظهر من الشمس است و امروز که دستشان ازبیت المال کوتاه شده برای گرفتن حقوق مردم دایه عزیزتر از مادر شده اند. نمونه ی بارز فساد از این دست پروژه مدیران قم آباد(مجتمع مسکونی کوثر) واقع در خیابان قصردشت شیراز است کهدر دوران استانداری برادرانصاری لاری وشهرداری برادر رجا رخ داده (شایان ذکر استبرادر رجا هم اینک معاون عمرانی برادر رضازاده استاندار فارس است ). شرح کامل پرونده فساد در پروژه مدیران قم آباد با ذکر مدرک در شماره بعد خدمت خوانندگان محترم ارائه خواهد شد.
گر چه پیش از این عده ای با دغدغه های سیاسی پاره ای از حقایق را درباره تخلفات پروژه مدیران گفتند، اما آنچه تا به حال گفته شده بیشترشبیه به یک افشا گری سیاسیوتطهیر حزب و جناح مطبوعبودهتا دغدغه های عدالتخواهانه. درپروژه مدیران قم آباد(مجتمع مسکونی کوثر) چپ وراست به سرکردگی انصاری لاری با هم متحد شدند و به این باور رسیدند که بر سر تقسیم اموال مسلمین باید برادرانه با هم کنار بیایند.بوی تعفن در این معامله کثیف به مشام می رسد اینها در زمانی بودجه بیت المال رامال البیت و هزینه منافع شخصی کردند که طبق آمارها روزانه چندین نفر دراین شهر بی دروازه بر اثر سرما و گرسنگی می مردند. این پروژه یک پروژه فساد ائتلافی است که از استانداری شروع می شود و شهرداری ،قوه قضائیه ،اداره محترم اطلاعات تا سازمان بازرسی را در بر می گیردوافرادی از اساتید دانشگاه تا کلیه مدیر کل های وقت، هلال احمر وبرادران اداره اوقاف تا دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور،ستاد اجرایی فرمان حضرت امام و سازمان همیاری شهرداری ها وبانک ها نیزدر آن سهم دارند.(ذکر نام سازمان ها آن چنان که در آینده خواهیم گفت به جهت حضور مدیران وقت وسهم آنان در پروژه است و به جهت آنکه میزان فساد احزاب و جناح ها یکسان نبوده و ما به دور از هرگونه دغدغه سیاسی به افشاگری درباره این پروژه می پردازیم با توجه به شرایط ، تعین میزان فساد هریک از احزاب به عهده خوانندگان محترم است.)از منظر ما چپ و راست وجود حقیقی ندارد در گفتمان انقلاب اسلامیدسته بندی دیگری داریم تحت عنوان انقلابی و ضد انقلابی،افراد یا پایبند به اصول انقلاب هستند که در این صورت باید نشان دهند یاآنکه پایبند به اصول نیستند وما جدا از این دو ،تقسیم بندی دیگری نداریم هر کس مدعی انقلابی بودن است باید ثابت کند و لازمه آن عملگرایی است. اصلاح طلب واصولگرا هم نمی شناسد معیار مشخص است.
دانشجو هم باید فارغ از تعصبات حزبی از بالا به قضایا بنگرد، حمایت متعصبانه و کورکورانه از افرادواحزاب تا جایی که چشم بر ضعفآنها ببندیم باعث وابستگی و رواج فساد خواهد شد.
نوع برخورد با افراد و گروه ها هم باید متفاوت باشد.
اول آنکه ملاک حال فعلی افراد است نه گذشته انقلابی، دوم آنکه چون پی بردن به باطن اشخاص نیاز به علم بالایی دارد و ما از آن بهره ای نبرده ایم عملکرد افراد ملاکاست نه سخنان تمثیلی و شیرین . دراین میان عده ای فسادشان آشکار است و نوع برخورد ما با آنان به عنوان دانشجوی مسلمان آشکارتر عده ای دیگر فسادشان پنهان است که در صورت یقین وظیفه ما شناساندن چهره کریه این طایفه است و دشمنان واقعی خود نامردشانند کهبا نفوذ به درون نظام تا سطوح بالا عمدا ودر موارد قلیل سهوا به دنبال تضعیف نظام هستندو قرآن می فرماید:«هنگامی که آنها را می بینی شکل و قیافه آنها تو را به شگفت می آورد و اگر سخن بگویند (براثر قیافه حق به جانبی که به خود می گیرند ) تو را به سخنان خود جلب می نمایند و به گفتار آنها گوش می دهی گویی آنها چوب هایی هستند که به دیوار تکیه داده شده هر صدایی را بر ضد خود می پندارند. دشمنان واقعی آنها هستند. از آنها بپرهیز مرگ بر آنها!چگونه از حقیقت روی گردانند»(سوره منافقون)
هدف آیه بیان علائم منافقان است این نشانه ها نوعا جنبه عمومی دا رند وهم اکنون این علائم بر سر عده ای در عصر ما سایه افکن است. دسته سوم پایبندان واقعی به گفتمان امام وانقلابند که تکلیف ما دربرابر این عده یاری رساندن و کمک به همراه نقد سازنده است.در این میان توجه به سخنان حضرت آقا و واکنش افراد این دسته بندی ها را نمایان تر می سازد.
چندی پیش همایشی تحت عنوان "30 سال قانون گذاری و نظارت" در مجلس شورای اسلامی برگزار شد. در خصوص این همایش صحبت ها زیاد است. همایشی که توسط دکتر علی لاریجانیِ اصول گرا و البته همراه با صرف نهار هفت رنگ برگزار شد! و در آن همه دعوت شده بودند ( این که می گویم همه یعنی همه ها!) از کسانی که روی شرط التزام عملی به ولایت فقیه خط کشیده بودند و به همین دلیل رد صلاحیت شده بودند تا افرادی که نظارت شورای نگهبان را استبدادی می دانستند. از کسانی که جامعه ی محترم مدرسین، سازمانش را به دلیل اهانت به دین، نامشروع معرفی کرده بود تا کسانی که نامه ی ننگین و توهین آمیز به مقام معظم رهبری را نوشتند؛ از عناصر مطرود و دنیاطلب و لیبرال گرفته تا افراد برانداز و ضد ولایت فقیه، از عزت الله سحابی گرفته تا طالقانی و ... . احتمالا ملاک دعوت دکتر لاریجانی تنها ایرانی بودن و سابقه ی نمایندگی مجلس بوده است ( البته باز هم جای شکرش باقی است که نمایندگان دور اول و دوم مجلس که بعدها از انقلاب بریدند و پناهنده شدند، اعضای حزب توده، سازمان منافقین، پیکار و ... را دعوت نکردند! آخر آنها هم روزی به صنلی های مجلس تکیه زده بودند!).
به هر حال این همایش با عنوان 30 سال قانون گذاری و با وجود اینکه 28 سال بیشتر از قانون گذاری در ایران نمی گذرد و طبیعتا بایستی این همایش 2 سال دیگر برگزار می شد! نه سال آخر دولت کنونی و قبل از انتخابات، نشان از امری فوری و ضروری می داد امری که تحت عنوان " تشکیل دولت وحدت ملی" برای انتخابات آتی بروز کرد و البته همین رساندن این طرح به انتخابات آتی بود که سبب شد علی لاریجانی 2 سال زودتر همایش خود را برگزار کند. در خصوص طرح فوق نکاتی را خدمت مخاطبان فهیم سیزده57 عرض می نمایم:
1-دولت وحدت ملی یا همان ائتلاف برای نجات کشور طرحی است که از زیر قبای هاشمی رفسنجانی در آمدهاست. در این طرح، ناطق نوری – بخوانید هاشمی- پیشنهاد داده که دولتی بر سر کار بیاید که رئیس جمهور آن اصولگرا و کابینه آن متشکل از هر دو جناح باشد، به عبارت بهتر دولت بعد شرکت سهامی ای باشد که بدون در نظر گرفتن حق رئیس جمهوریش در تشکیل کابینه، از قبل سهم هر کس در دولت مشخص باشد. طبیعی است که در این طرح نقش وزنه ی تعادل بین چپ و راست را هیچ کس بهتر از آقای هاشمی نمی تواند ایفا کند (حتی بهتر از رئیس جمهور آن دولت) و همین است که هاشمی تمام قد در حمایت این طرح ایستاده است.
2-اصولا طرح دولت وحدت ملی مغایر با عقلانیت سیاسی است. به قول عماد افروغ – که از مهمترین منتقدان فعلی است- "هنگامی می توان از چنین دولتی سخن گفت که بحرانی در کار باشد، مشخصا این مقوله متعلق به کشورهای بحران زده ای چون لبنان است که ساختار سیاسی آن متاثر از تمایلات قومی و قبیله ای است. اکنون که شرایط خاص در کشور ما موجود نیست، پس قضیه منتفی خواهد بود"، هر چند از نظر آقایان، چون احمدی نژاد مدیرانی از خارج از دایره ایشان بر سر کار آورده، افراد گمنامی که نه در کاگزاران بوده اند و نه در مشارکت و نه در ... و با انتخاب مجدد ایشان به عنوان ریاست جمهور این روال ادامه خواهد یافت پس شرایط بحرانی است و نابه سامان و البته حضرات قول می دهند که اگر به سهمشان برسند همه چیز بر وفق مراد شود و عالی!
3-به افرادی که از ضرورت وحدت ملی سخن می گویند و برای پیگیری آن همایش ها برگزار می کنند، همان افرادی که در چند دوره انتخابات اخیر نظیر ریاست جمهوری نهم، مجلس های هفتم و هشتم و شوراهای اسلامی شهر و روستای دوم و سوم با رویگردانی مردم روبرو شدند، همان ها که برای نجات چند شخص منفعل – از جمله خودشان- که از کاروان مطالبات مردم عقب افتاده اند، دست و پا می زنند و ... پیشنهاد می کنم وحدت ملی را در سفرهای استانی رئیس جمهور پیگیری کنند ( هر چند آن قدر از مردم فاصله گرفته اند و آن قدر باورشان شده که خودشان معادل ملت و کشورند که شاید اصلا چنین صحنه هایی به چشمشان نیاید!) آری، دولت مکتبی احمدی نژاد مفهوم وحدت ملی را در صحنه ی جامعه عملیاتی کرده است. اینها بایستی بدانند که مردم آگاه ایران ( و البته طبق گفته های ایشان مردم قابلمه به دست، دلفین، گدا و ... ایران فقط اگر خودشان رای بیاورند مردم فهیم، غیور و آگاه ایران!) خوب می دانند چه کسی تشنه ی خدمت است و چه کسی فریفته قدرت؟ طبیعی است رئیس جمهوری که فراتر از چپ و راست عمل کرده و یک تنه در برابر تمام آنها ایستاده است چنان مصیبتی پنداشته شود که حاضر باشند همه با هم متحد و بسیج شوند تا –بخوانید گفتمان انقلاب- را از کار برکنار کنند! اما آقایان بایستی بدانند که چنانچه هاشمی و ناطق نوری موفق شوند طرح وحدت ملی را تحقق بخشند و ائتلافی از بخشی از جامعه روحانیت و احزاب جناح راست تا کاگزاران و اعتماد ملی و حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب و با حضور ناطق نوری، مهدوی کنی و کروبی و لاریجانی و حسن روحانی و خاتمی تشکیل دهند آنگاه بار دیگر صف آرایی سوم تیر 84 تکرار می شود ....
4-حضرات می فرمایند که طرح دولت وحدت ملی آنها – همان نام مستعار جنگ احزاب- حول محوریت ولایت و نظر ایشان است. حال سوال اینجاست که اگر اینان واقعا به دنبال تشکیل این دولت حول محور ولایت فقیه هستند، آیا حمایت های مکرر مقام معظم رهبری از دکتر احمدی نژاد را ندیده اند؟! حمایت هایی که گاها رسانه های خارجی نیز به آن اذعان کرده و می گویند آقای خامنه ای رسما از احمدی نژاد برای حضور در دور بعد انتخابات ریاست جمهوری دعوت و حمایت خود را از او ابراز کرد.
آیا این جملات رهبری را شنیده اند که باز هم به فکر چنین طرح هایی هستند؟!